یادداشت حسین درویش خادم
1403/7/7
تو یه جمله روون و باحال بود. ولی میخوام مفصل دربارهش بنویسم: به طور کلی کتاب شامل دو بخشه: ۱. خاطرات. ۲. مقالهها و یادداشتها. اما جزئیتر: ۱. گامی در آن سوی هنگام: که یه مقدمهٔ مختصرمفیدی میگه دربارهٔ علت و شیوهٔ تألیف کتاب. ۲. حالات و مقامات م. امید: شاید بشه گفت تنهٔ اصلی کتابه و ۸۰-۹۰ صفحه خاطرهٔ شخصی شفیعی از زندگی با اخوانه. خودش توی مقدمه میگه که ابتهاج ازش درخواست کرده دربارهٔ زندگی اخوان بنویسه. و این بخش درواقع نامهای بوده که شفیعی برای ابتهاج نوشته. خاطرات و تجربههای مشترکش با اخوان رو تیکهتیکه و کوچولوکوچولو در حد یکی دو صفحه میگه. که هم جالب و روون و حالخوبکنه، هم از طرفی بعضاً مسخره و تکراری و بیمحتواست. چرا؟ چون یه جاهایی نرگسانگی استاد میزنه بالا و اصرار دارن که اخوان خیلی ایشون رو دوست داشته. این بخش رو اگه یکی دو سال زودتر و با آشنایی کمتر میخوندم احتمالاً لذت بیشتری برام داشت. ۳. ابری درون آینه گریان: از اینجا به بعدِ کتاب، تعدادی مقاله و یادداشته. اولیش یادداشت پر و پیمونی دربارهٔ اندیشه و زبان اخوانه. خصوصاً درمورد سیر اندیشهٔ اخوان مسیر جالبی رو ترسیم میکنه، اما این ایدهٔ جالب رو به شیوهٔ مزخرفی بیان میکنه. مثلاً: «از شهر سنگستان و مزارآباد خویش -که همچون آبخوستی روسپی، آغوش به سوی آفاق بیگانه گشوده است- به تنگ میآید و از این مشتی بردگان به زنجیر و گروهی تردامنان رنگآمیز، به شِکوه میآید.» توی همین چند خط چندین و چند تلمیح و تضمین میآره از اشعار مختلف اخوان. آوردن عبارات به کار رفته در شعر اخوان یا اسامی اونها لابهلای متن تا یه جایی قشنگه. ولی نه که شورش دربیاد و نویسنده بیست صفحه فقط به این شیوه اسم اشعار رو لیست کنه. این بخش از کتاب هر ده صفحهش قد یک صفحه مطلب داره مثلاً. اونجاهایی که حرف داره حرفهای خیلی جالبه. حتی اونجاهایی که -مثل همیشه- به متجددها تیکه میندازه و فحش میده هم در نوع خودش بامزهست. ولی بعضی جاها واقعاً حرفی نداره و تصنعی و رباتوار عبارتهای شعری رو لیست میکنه. فقط از استاد برمیاد که برای وصف «غزل ۳» فقط بگن: «بهترین زمزمهٔ تنهایی و خلوت ماست» ۴. دیوارنوشتههای شهری ویران: یکم مقدمه میگه و بعد شعرهای دفتر از این اوستا رو بررسی میکنه. یا حتی به قضاوت و داوری اونها مینشینه و با کلماتی از قبیل: خواندنی، زیبا، بهترین، ضعیف، موفق، شاعرانه، قوی، مؤثر... به طور مختصر گزارش و توصیفشون میکنه. ۵. اجمالی دربارهٔ اسلوب شاعری م. امید: از «پذیرفتن و اسیر نشدن» اخوان میگه و دربارهٔ صاحبسبک بودنش صحبت میکنه. طبق معمول برای نمک کار یکم هم به معاصرها تیکه میندازه. ۶. جایگاه اخوان ثالث در ادبیات عصر ما: چکیدهش اینه که مدرنها سنتیها رو شاعر نمیدونن، سنتیها مدرنها رو؛ ولی همهشون اخوان رو شاعر قویای میدونن. و از اشراف اخوان بر «موجودیت درزمانی و موجودیت همزمانی زبان فارسی» هم صحبت میکنه. *تو یکی از گزارش پیشرفتهام مفصلتر دربارهٔ این بخش نوشتم. ۷. شاعر شعرهای پرشکوه: مقایسهٔ ساده و جالبی میکنه. تقابل شکوه و زیبایی. خلاصهٔ یکخطیش میشه: «اخوان صاحب شعرهای باشکوه است و فروغْ خداوند شعرهای زیباست.» ۸. اخوان، ارادهٔ معطوف به آزادی: این ادعا رو مطرح میکنه که انسان ذاتاً نمیخواد تسلیم یک چیز خاص باشه. و این ویژگی باعث تناقض تو وجود هر انسانی میشه. میگه اساساً خلاقیت هنری، ظهور گاهگاه تناقضات وجودی شاعره و اگه این تناقضها نباشه دیگه شاعری هم نیست. مثل احساس متناقض اخوان نسبت به «باغ بیبرگی» یا برساختهٔ «مزدشت» یا شعر «نماز»ش. ۹. در جستوجوی عدالت: این یادداشت در سوررئالترین حالت ممکن بود. فکر کنم استاد تریاک کشیده بود. ایدهش اینه که اخوان تو شعرش، نثرش و گفتار روزمرهش زیاد از معادل استفاده میکنه و کلاً گروه کلمات رو با ارتباطات معنایی/صوتی خاصی با هم استفاده میکنه -که مثالهایی که آورد بعضاً هیچ ربطی به این قضیه نداشت- تا اینجا اوکی. ولی از این نتیجه میگیره که اخوان عدالتخواهه. خب... سلامت باشید داداش😭 ۱۰. جامعهشناسی مخاطبان دو شاعر (شاملو و اخوان): از اسم یادداشت محتواش مشخصه دیگه. چیز خاصی نداره. میگه اینایی که اینجوریان اخوان دوست دارن اونایی که اونجوریان شاملو. ۱۱. رتوریک شعر اخوان: «شعر اخوان از رتوریک بالایی برخوردار است.» ۱۲. هدیههایی از عالم غیب: «گویی بعضی اشعار اخوان از غیب میآید.» دوتا یادداشت آخر واقعاً بیمحتوا بودن. ۱۳. سؤالات امتحانی اخوان ثالث در دانشگاه تهران: بیست تا سؤال طرحشده توسط اخوان رو آورده. که این بشر حتی توی صورتسؤال نوشتن هم شیرینه. مثلاً یکی از سؤالهاش: «به نظر شما شعر لاهوتی (چه پیش از هجرتش به روسیهٔ شوروی، راستی علت هجرت او چه بود؟ _و چه پس از آن) بیشتر دارای چه ارزش و اهمیتی است و آیا روح غربت و یاد از وطن مألوف در شعر او تأثیری گذاشته است؟ یک شعر از او را که دارای چنین روحیهای است میتوانید ذکر کنید؟ و راستی لاهوتی اهل چه شهری از ایران بوده است؟» • نکاتی چند رندوم و کلی: - یه جاهایی در وصف اخوان -که برای خودم هم محبوبترین شاعر معاصره- خیلی اغراق میکنه و شورشو درمیاره. بسه دیگه استاد. - بعضاً در شاهد آوردن اشتباه داره: ص ۱۹۳ ← کلاً یک سطر به شعر اضافه میکنه. «بردنها و بردنها» اضافیاند. ص ۱۵۱ ← چند سطر اول «غزل ۳» رو توی همین کتاب پنج-شش بار نوشته اما تو یکیش «پرعصمت و پرشکوه» رو نوشته «پرعصمت و شکوه». البته من زیاد با دقت نخوندم و برای این دو مورد صرفاً چون اون تیکه از شعر یادم بود فهمیدم اشتباهه وگرنه ممکنه باز هم باشه. - شاید چون انتظارم از کتاب بیشتر بود انقدر ازش بد گفتم. وگرنه قطعاً نکات مثبت خیلی بیشتری درش وجود داره. خدا و استاد ما رو ببخشن.
(0/1000)
نظرات
1403/7/7
امید که در این عمر محدود، همهمان کتابهای ارزشمندتری از این کتاب بخوانیم. آمین.
2
1
حسین درویش خادم
1403/7/7
0