یادداشت کتابفام
1404/4/15
۶۸ صفحه در ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه. “مردم داستان میخواهند، میگویند که داستان روشنکننده است؛ و داستان هرچه واقعیتر باشد، مردم آن را بیشتر دوست دارند. ولی داستانهای واقعی را هیچکس نمیتواند نقل کند. با وجود این داستانها ساخته میشوند، و ما را از کودکی با آنها نگه میدارند: «گوش کنید! بخوانید! نگاه کنید!» امید که حقیقت ما تحقق پیدا کند و از هرچه نزدیکتر با ما تماس پیدا کند و با تصویرها و کلمهها، تا نهایت ممکن ما را به جلو براند." «اریک ووئیار» در «جنگ تهیدستان» خوانندهاش را به پشت صحنهی لحظهای میبرد که تاریخ شروع به نوشته شدن میکند. تاریخ نابرابریای طولانی و وحشتناک که هنوز هم کماکان ادامه دارد. کوتاه، دقیق و ویرانگر. «جنگ تهیدستان» اپیزودی از داستان تاریخی بیرحمانهای از قرن شانزدهم اروپا را روایت میکند که اصلاحات پروتستانی، تنها دربرگیرندهی قدرتمندان و طبقهی ممتاز میشود. داستانی که شاید بهاندازهی دیگر قیامهای مردمی شناختهشده نباشد اما بههمان میزان شایستهی گفته شدن است. قیام دهقانانی که وقتی بهآنان وعدهی مساوات و برابری در بهشت داده میشود، از خود سؤال میکنند که چرا تنها در بهشت و چرا همین حالا و بر روی زمین نه؟ سؤالی که پاسخش مبارزهای خشونتآمیز را بهدنبال دارد که منجر به ظهور «توماس مونتسر» میشود؛ شخصیتی پیچیده که نه با «مارتین لوتر»، کشیش نوگرا و مترجم انجیل به زبان آلمانی کنار آمد و نه با کلیسای کاتولیک رومی. «مونتسر» مستقیمن فقرا را مخاطب خود ساخت و تنها یک سؤال پرسید: چرا خدایی که دوستدار فقراست، بهنظر میرسد همیشه به جانب ثروتمندان است؟ «اریک ووئیار» کتاب «جنگ تهیدستان» را پیش از موعدی که در نظر داشت منتشر کرد. خودش در اینباره میگوید: "اوضاع و احوال کنونی (جنبش جلیقهزردها) کتاب را جذاب میکرد؛ به نظرم رسید که زمان انتشار آن رسیده است".
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.