یادداشت فاطمه رفعت

                عصیانو دوس دارم به خاطر 3 صفحه آخرش و نمیشد با متن آروم و یکنواختش همراه نشد و لذت عصیانگری رو در آخر چشید...
این رمان سال 1924 چاپ شده (100 سال پیش!!!) 
در کل یه رمان سیاسی اجتماعی بود در نقد بی عدالتی جامعه، حکومت، خدا... 
8/10
.
.
.
.
داستان کتاب درباره یه مجروح جنگیه به نام آندریاس که تو جنگ پاشو از دست میده و یه مدال افتخار و جعبه موسیقی و مجوز موسیقی از طرف دولت میگیره.
اون به شدت مطيع و طرفدار حکومته. با ازدواج با یک زن بیوه زندگیش کمی رو روال میفته و حس میکنه روزای خوبش از راه رسیدن. تا اینکه زندگیش تو یک روز با برخورد با تاجری به نام آرنولد، (که نویسنده با تبهر زیاد وارد داستان میکنش) از این رو به اون رو میشه و باعث میشه چشمش رو به خیلی چیز ها که قبلا نمیدید باز بشه و در آخر دست به عصیانگری بزنه که اون عصیانگری آخرش واقعا دل خنک کنه🙂
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.