یادداشت علی

علی

علی

1403/12/24

        من، علیرضا رحیمی نژاد رو با یه پادکست در مورد قاتل سریالی معروف پاکدشت و قیام‌دشت، یعنی محمد بیجه شناختم. اون پادکست اقتباسی بود از کتاب دشت مشوش، و به پلی تبدیل شد بین من و مابقی آثار نویسنده.

این کتاب در مورد یکی از پرآوازه ترین پرونده های قتل ایران در دوره‌ی خودشه. کبری، یه دختر کم سن و سال که به عقد یه مرد بسیار از خودش بزرگتر درمیاد، و این مسئله آغازی میشه بر بدبختی زندگی خودش، و یکی از پرحاشیه ترین جنایت های ایران.

کبری، دختری که فقر و شرایط سخت زندگی مثل کارگری پدر و بیماری خاص برادرش، زندگی رو براش سخت کرده بود، تصمیم گرفت تا قید تحصیل خودش رو علیرغم نمراتش بزنه و به ازدواج با مردی بسیار مسن تر از خودش تن بده، شاید که کمکی برای خانواده‌ش باشه.
ولی اون دختر نمی‌دونست که قراره چه سرنوشت تلخی براش رقم بخوره...


این پرونده رو به نسبت کتاب قبلی کمتر دوست داشتم. شاید به خاطر سرنوشت طولانی پرونده بود، یا شاید هم به خاطر تلخی زندگی کبری و اتفاقی که براش افتاد.
در کل اگه به این مدل کتابهای به اصطلاح true crime یا همون بر اساس پرونده واقعی علاقه دارید، با توجه به اطلاعات داخل کتاب می‌تونه براتون جالب باشه. در غیر این صورت پیشنهاد نمی‌کنم.

۳۲۲
سال‌های گور
علی‌رضا رحیمی نژاد 
نشر پیدایش
نمره من : ۳/۵
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.