یادداشت hanieh

hanieh

hanieh

1403/2/27

دختر گمشده
        
یورسنار یه جمله قشنگ داره که می‌گه: "ماسک، به مرور زمان، خودِ صورت می‌شه." این جمله می‌تونه هم جنبه مثبت و هم منفی داشته باشه. هر چی رازهای یه آدم تاریک‌تر باشن، بیشتر سعی می‌کنه یه ماسک قشنگ برای خودش بسازه. حالا تصور کن بعد از 5 سال زندگی مشترک بفهمی که فقط یه ماسک رو دیدی و هیچ‌وقت صورت واقعی همسرت رو نشناختی. اگه این رازهای وحشتناک فاش بشن، می‌تونی باهاش ادامه بدی؟

تو یه رابطه صمیمی، دونستن قدرت خیلی زیادی داره. چی می‌شد اگه همسرت انقدر خوب می‌شناختت که می‌تونست توی هر شرایطی حدس بزنه چیکار می‌کنی و از این طریق، بدون اینکه بفهمی، تورو کنترل کنه؟

کتاب "دختر گمشده" نوشته‌ی "گیلیان فلین" یه تریلر روانشناسیه که به سراغ همین موضوعات می‌ره. توی این داستان، با زوجی به اسم نیک و امی دان آشنا می‌شیم. فلین زندگی مشترک این دو نفر رو با یه چرخش هولناک به تصویر می‌کشه. امی از طریق خاطراتش به ما معرفی می‌شه و نیک هم داستان رو از دید خودش تعریف می‌کنه، در حالی که دنبال سرنخ‌های یه بازی گنج‌یابی می‌گرده که همسرش قبل از ناپدید شدنش براش تدارک دیده بود.

سوال اصلی اینه که نیک، امی رو کشته یا نه؟ خیلی‌ها فکر می‌کنن قاتله، اما هیچ‌کس جسد رو پیدا نکرده. امی هنوز زنده‌ست؟ چه رازهایی زیر پوست زندگی مشترک این دو نفر پنهون شده؟

"دختر گمشده" یه تریلر معماییه، اما با سرعتی آهسته پیش می‌ره. فلین کم‌کم اطلاعات رو بهت می‌ده تا فکر کنی همه چیز رو فهمیدی، اما بعد یهو با یه غافلگیری بزرگ همه چیز رو به هم می‌ریزه. و یه غافلگیری بزرگ‌تر هم برای آخر داستان نگه می‌داره که با ظرافتش شوکه‌کننده‌ست. 

این کتاب یه داستان پیچیده، تاریک و گاهی اوقات وحشتناکه، اما انقدر جذابه که نمی‌تونی ازش دست بکشی. 



      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.