یادداشت پرتقال

پرتقال

پرتقال

7 روز پیش

        انقدرررر از کتابایی که پایان باز دارن بدم میاددددددددد که نگووووو، برم بگیرم بزنم نویسنده ی .... نچ، آدم نمی دونه چی بگه، حالا هرچی، ولی واقعا باحال بود، بعضی موقع ها اشکم در می اومد سرش، اینکه مردم خیلی راحت میتونن یه آدم فوق العاده رو فقط به خاطر ماه گرفتگی روی صورتش قضاوتش کنن، بار ها این رو با چشم های خودم دیدم دوستایی داشتم که قیافه‌ی مورد پسند عامه مردم نداشتن و کلا مورد تحقیر قرار می گرفتن مثل یکی از همکلاسی های دبستانم که صورت سبزه داشت.
تا حالا راجب آلمان نازی چیز زیادی نمی دونستم، الان واقعا کنجکاو شدم که چیز های بیشتری راجبشون بخونم.
ولی به خاطر این پایان باز رو اعصاب هیچ وقت نویسنده رو نمی بخشم، وای نگو جلد های دیگش هم پایانشون اینجوریه؟
جدیدا دارم پیش از حد سریع می خونم و نمی دونم چطوری جلوش رو بگیرم، قبلا سریع خوندن رو یه افتخار می دونستم ولی الان به نظرم خیلی چیز بدیه، ترجیه می دم مثل یه کلاس سومی بخونم تا اینکه انقدر سریع پیش برم، کسی راه حلی نداره؟ 
      
17

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.