یادداشت زهرا ساعدی
21 ساعت پیش
کتاب روایت مردی است که بیمار و زمینگیر شده و از دور خودش را میپاید و برشهایی از زندگیاش را به یاد میآورد که به نظر یکجورهایی خودزندگینامهی سم شپرد است، بهخصوص فصل آخر نام بچهها، نام بچههای خودش است. این روایت بسیار تقطیع شده و راستش بیسروته است و به هیچوجه داستانی منسجم ندارد. من دوستش نداشتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.