یادداشت علیرضا ابوعلی

                راستش، تالکین و دنیای بی‌مثالش، هیچ نیازی به معرفی کردن نداره؛ من فقط احساس خودم رو از خوندن کتاب خیلی خاصِ هابیت به اشتراک می‌ذارم:

اولین مسئله‌ای که توجه منی که حداقل به تعداد انگشتای یک پای بیلبو (هابیت داستان ما)، فیلم سه‌گانه‌ی هابیت رو دیدم، به خودش جلب می‌کنه اینه که، من می‌دونستم کتاب با فیلم تفاوت داره؛ ولی واقعا نه تا این حد! می‌تونم بگم، کتاب و فیلم درسته که درکل یک خط داستانی رو در پیش می‌گیرن، ولی توی تمام جزئیات باهم تفاوت دارن، مگه یک‌سری جاهای استثنا! (برعکس اون چیزی که فکرش رو می‌کردم)
که خود این موضوع برای من دو سه تا نکته داشت؛ اول اینکه حتی اگه پیتر جکسون هم باشی، نمی‌تونی تمام ظرافت ذهن خلاق تالکین رو تبدیل به فیلم کنی، دوم اینکه برای تبدیل کردن همچین داستان جذابی به فیلم جذاب و مخاطب پسند، باید جسارت به خرج بدی و توی داستان دست ببری و اون رو تغییر بدی، که پیتر جکسون تعدادی از این تغییرات رو استادانه انجام داده؛ در نتیجه تجربه جالب من از این کتاب این بود که سر تک تک اتفاقات و وقایع، توی ذهنم دائما کتاب رو با فیلم مقایسه می‌کردم، و هربار به طرفداری از یکی رأی می‌دادم (که البته بیشترین رأی رو کتاب داشت، ولی پیتر جکسون در اغلب اوقات چاره‌ای جز تغییر نداشت). خود این موضوع باعث شد، من با انتخاب کردن گزینشی وقایع بین کتاب و فیلم، داستان منحصر به فردی توی ذهن خودم؛ از ماجرای هابیت دوست‌داشتنی بسازم.

دومین مسئله‌ای که بیشتر از قبل باعث شگفت من شد، این بود که چقدر این داستانِ فانتزی و تخیلی، غنی و پر از نماده. از قهرمان بودن یک هابیتِ کوچکِ ساده و دست پاچلفتی بگیر (برعکس سایر قهرمان‌ها که قدرت‌های ماورایی و جادویی دارن)، تا وفاداری دنیا و مافیها به موجوداتی که خوش نیت‌اند و ...

سومین مسئله که بیشتر از هرچیزی برای من جای تعجب داشت؛ این بود که من با وجود این همه کتابی که خوندم، تا حالا یک قلم به سبک قلم عجیب‌غریب تالکین ندیده بودم. قلمی که انگار یک پدربزرگ پیر و فرزانه داره از افسانه‌ها و اساطیر تاریخی به جذاب‌ترین شکل ممکن برای تو داستان‌پردازی و تخیل می‌کنه.

چهارمین مسئله که باز هم از موضوع قبلی بیشتر جای تعجب داشت (😄)؛ این بود که مگه می‌شه یک نفر بتونه انقدر تخیل کنه؟!!!! مگه میشه تمام لوکیشن و مکان یک دنیای خیالی رو از ریز ترین جزئیاتش (حتی سنگ‌ریزه‌های اون مکان) تا بزرگ‌ترین‌ها (مرز هر قلمرو و کشور و راه‌های ارتباطی بین اون‌ها) رو برات تصویرسازی کنه؟ تا حدی که من باور کردم که تالکین احتمالا اول فیلم هابیت پیترجکسون یا هرکس دیگه‌ای رو از این دنیا به چشم دیده، بعد اون رو به رشته تحریر درآورده!! (نولان وارد می‌شود)

و بالاخره در آخر؛ من معمولا از هیچ کتابی نمی‌خوام انقدر یادداشت منتشر کنم، ولی این کتاب انقدر برای من تجارب عجیب و متفاوت داشت که مجبورم؛ و به خاطر همین دیگه نه خودم، و نه یادداشتم، کششِ بیانِ علت یک امتیاز کمتری که تقریبا ظالمانه به کتاب می‌دم رو نداره.

پی‌نوشت:‌ پاهای هابیت‌ها هم مثل ما آدم‌ها پنج انگشت بیشتر نداره! 😶
        
(0/1000)

نظرات

 ماه آسمان

2 روز پیش

انصافا پیتر جکسون اقتباس خوبی از هابیت ساخته..