یادداشت مجید اسطیری

                یک رمان تامل برانگیز که در گفتگو با ادبیات عرفانی و دینی ما است
نویسنده داستان طلبه ای را روایت میکند که باید برای دریدن حجابهای معرفتی امتحانات سختی را در طی یک هفته پشت سر بگذارد. ناگزیر میشود با آدمهایی محشور باشد که هیچ سنخیتی با آنها ندارد اما متوجه نگاه غلط خودش به این آدمها میشود، از حاشیه امن خودش به عنوان روحانی خارج میشود و بالاخره با یک تجربه دینی عمیق تحولی در او رخ میدهد
قلم محمدعلی رکنی خیلی وزین بود و خاصیت جالبش این بود که اجازه نمیداد دوان دوان چشم روی سطور بدود. نمیدانم چطور جمله ها را به بازی گرفته بود که هم ظاهر آشنایی داشتند هم بدیع به نظر میرسیدند
اگر اهل سیر کردن در معناهای ضمنی و لایه های زیرین نباشید و مخصوصا اگر روابط بینامتنی با قرآن و متون عرفانی را کشف نکنید ممکن است اثر برایتان کمی کند جلو برود اما اگر این مسائل توجه کنید از قدرت شبکه معینای که نویسنده ایجاد کرده لذت خواهید برد. این روابط معنایی در رمان قبلی رکنی "سنگی که نیفتاد" هم درخشان بودند
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.