یادداشت آنشرلی:))
1403/12/17

و این کتاب زیبا هم تموم شد... احساساتم در مورد این کتاب اونقدری زیاده که اصلا نمیدونم باید از کجا شروع کنم و چی بگم!! شخصیت هایی که نویسنده خلق کرده واقعا مورد علاقم بودن و در مورد تک تکشون نظرات متفاوتی دارم.. اول اینکه به نظرم رفتار مادر الیزابت و لیدیا و شاید کیتی واقعا زننده بود و موقع خوندن کتاب واقعا دلم به حال الیزابت و جین و شاید هم مری میسوخت که باید همچین افرادی رو تحمل کنن! مری شخصیت قابل درکی داشت و به نظرم جالب بود. جین دختر مهربون و دلسوزی که به نظرش کل آدمای دنیا مثل خودش مهربونن و باور نمیکرد کسی بتونه بدجنس باشه،با اینکه از همه بزرگتر بود ولی افکار و احساساتش بچگانه تر از همشون بود! و الیزابت عزیزم،اون شور و نشاط توی چشمهاش واقعا حس میشد... گاهی اوقات میتونستم درکش کنم و گاهی اوقات بابت بعضی افکار و رفتاراش درکش نمیکردم.از اینکه به راحتی و با یه حرف ساده گول نمیخورد خوشم میومد،البته گاهی اوقات اونقدری ساده لوح میشد که به معنای واقعی کلمه یه رومخ به تمام معنا میشد!! آقای بینگلی هم که مثل جین خیلی احساساتی و مهربون بود و زود توی دل هرکسی جا باز میکرد،جین و بینگلی یه جورایی دقیقا شبیه همدگیه بودن،یه زوج مهربون و دلسوز)) و بالاخره دارسی عزیزتر از جانم...! دارسی واقعا شخصیت فوق العاده ای داشت،شاید عجیب باشه ولی به نظرم آدمای مغرور واقعا جذاب و باحالن و به شدت از اینجور آدم ها خوشم میاد!! و آخر کتاب هم به خاطر اینکه مثل قبل مغرور و بدخلق نبود واقعا ناراحت شدم😭😂 دارسی و الیزابت دقیقا همون ترکیب فوق العاده این که من میپسندم،هم میشه گفت شبیه بودن و هم میشه گفت نه.خب شاید به نظر خودشون شبیه هم نباشن اما بقیه هردوشون رو تا حدی مغرور میدونن و افکارشون هم که کاملا شبیه همه.! اینکه دیر عاشق همدیگه شدن هم به نظرم یکی از جذابیتای داستان بود.و آخراش واقعا به الیزابت حسودی میکردم که کسی مثل دارسی رو داره. و بعضی چیزا توی کتاب بود که برای من قابل درک نبود... اینکه روابط خواهرا توی کتاب خیلی سطحی بود،یعنی فقط الیزابت و جین و شاید پدرشون به هم علاقه واقعی داشتن و نسبت به بقیه خواهراشون اون حسی که باید رو نداشتن و این رو درک نمیکردم. دوم اینکه دارسی خیلی یهویی تغییر کرد،اون دارسی مهربون و خوش برخوردی که کنار دایی الیزابت بود با دارسی قبل کاملا در تضاد بود و این برام عجیب و یجورایی ناراحت کننده بود! سوم اینکه همه چیز تو کتاب خیلی قابل پیش بینی بود و میتونستم هم پایان کتاب و هم هرچیزی توی کتاب رو به راحتی حدی بزنم. و نسبت به بقیه کتاب هایی که خوندم دارسی و الیزابت خیلی راحت به هم رسیدن و داستان سختی نداشتن و گاهی اوقات میترسیدم یکیشون بیوقته بمیره چون این همه خوشبختی اونم تو یه کتاب برام عجیب بود😭😂 و در آخر باید بگم این کتاب واقعا من رو تحت تاثیر قرار داد و بابت خوندنش خوشحالم،در ضمن قراره فیلمش رو هم ببینم و برای دیدن فیلمش کلییی ذوق دارم!!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.