یادداشت دانشآموز
1403/7/18
قصهٔ زندگی سه خانم به نام رز، تونی و کرز که از فتّانهای زیبا و فریبکار زخم خوردن و زندگیشون تقریبا به باد میره. خب آدم رو یاد جملهٔ معروف زنان علیه زنان میندازه و سرتاسر کتاب پر از حس کینه و نفرت میشی نسبت به همنوعت و خودت رو یک بیدفاعِ محکوم به شکست میبینی. نمیدونم آقایون با خوندن این کتاب چه حسی پیدا میکنن و برام جالبه که یکی بیاد و بگه. البته با خوندن دومین کتاب از مارگارت اتوود (آدمکش کور) مطمئن شدم که این نگاه، مَرام و فکره خانم نویسنده ست. البته نگاهش به مردها هم خیلی پاکیزه نیست و این طور که تهنشین ذهن من شده، یک عده موجود بیدست و پا و بیاراده وبیوفا هستن و نهایت هدفشون در زندگی رسیدن به لذتهای مردانهست. و اما به لحاظ ساختاری موضوع جدید، زبان روان، روند مناسب و پرکششی داره خلاصه کتاب رو زمین نمیذارید تا تموم نشده. همه چیز به اندازهست مثل اطلاعاتی که از دوران گذشتهٔ این سه تا بانو به خواننده میده و اینکه هیچ اطلاعی از حال و احوال عروس فریبکار نمیده تا مرموزتر و ترسناکتر جلوه پیدا کنه. چند سال از خوندن این کتاب میگذره اما همه چیز با جزییات بهخاطرم مونده. به دلیل تلخی زیاد و یک سری واقعیات که بوی لجن میدن به زیر ۲۵سالهها توصیه نمیکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.