یادداشت آتن

آتن

آتن

1403/10/9

        با خوندن بعضی از کتاب‌ها به این نتیجه می‌رسم‌ که واقعا کتاب‌ها و داستان‌ها می‌تونن بو داشته باشن. مثلا همین کتاب. شما با خوندن صفحه پنجم به خوبی بوی دود باقیمونده از آتیش رو احساس می‌کنین. بوی سوختن چوب.‌ 

نوشتن از کتاب‌های کوتاه به نظرم سخت تره و باید مقداری عمیق‌تر به زوایای داستان نگاه کرد. چون نویسنده با مهارت بخصوص خودش با کارکتر کمتر سعی می‌کنه مقصود خودش رو ‌بیان کنه.
آواز کافه‌ی غم‌بار یکی از معتبرترین آثار کارسون مکالرز، نویسنده‌ی آمریکاییه که اقتباس‌های فراوونی هم داشته.
داستانی که در دنیای ادبیات، زیردسته‌ی گوتیک جنوبی طبقه‌بندی می‌شه و روایتی ساده در عین حال اندوه‌بار داره. 
.

مکالرز در این کتاب، زندگی مردم آبادی‌ای رو به تصویر می‌کشه که در جایی پرت و دورافتاده، روزهایی کرخت و بی‌هدف رو می‌گذرونن و هیچ اتفاق هیجان‌انگیزی رو تجربه نمی‌کنن؛ میس آملیا کارکتر اصلی کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست. تا این که یک شب، گوژپشتی به نام لایمون ویلیس، با سر و وضعی نزار به روستا می‌آد و ادعا می‌کنه که پسرخاله‌ی میس آملیا است؛
 اتفاقی که سرآغاز عشق یک طرفه‌ی میس آملیا به گوژپشته. 
داستان فراز و نشیب و مسائل زیادی رو در عین کوتاه بودن بیان می‌کنه و این خاصیت آثار کارسون مکالرز هست.
خوندنش رو بهتون توصیه میکنم:)
      
103

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.