یادداشت

مریم

مریم

1403/5/26

تیستوی سبزانگشتی
        نمی‌شود با قدرت طبیعت جنگیدـــــص:96
این مرگ است که تمام معماها را طرح می‌کند ــــص:105
آدم‌ها به خاطر حماقتی که توی وجودشان هست دائم دنبال آزردن هم‌دیگرند. مردم‌آزاری کار همیشه‌ی آنهاست ــــص:106
 
کتاب سرشار از امید برای تغییر است و در انتها تمام امیدها ناامید می‌شود. تیستو در پایان به آسمان می‌رود؛ کنایه‌ای از اینکه پاکی در زمین پذیرفته نیست و آدمیزاد محکوم است به عدم تغییر و در نتیجه بدبختی.

بین شخصیت شازده کوچولو و تیستو شباهت‌های زیادی وجود دارد، هر دو بینهایت مهربانند و هردو در انتها زمین را ترک می‌کنند اما مشکل اینجاست که شازده کوچولو خسته می‌شود و به جایی می‌رود که از آنجا آمده اما رفتن تیستو به شکلی است که نشان از ناامیدی نویسنده‌ی اثر دارد. تیستو می‌گوید برمی‌گردد اما نویسنده او را همان بالا رها می‌کند و به زمین باز نمی‌گرداند. تیستو با تمام تلاش‌هایش در نهایت مغلوب ناپاکی و زوال می‌شود.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.