یادداشت دریا
1403/7/3
این کتاب شرح دوران بیماری روانی تا سلامتی کلیفورد وایتینگهام بیرز است که خدمات بسیاری در بهبود وضع بیمارستانهای روانی و به طور کل روانشناسی انجام داده است، که با همین کتاب آغاز میشود. در این شرح حال از بدرفتاریها و عدم درک کارکنان و پزشکان بیمارستانهای روانی با بیماران بسیار نوشته و در خصوص رفع مشکلات و ایجاد شرایط درمانی مناسب، ایدهپردازی کرده و به سرانجام رسانده است. با توجه به اینکه این کتاب سال ۱۹۶۰ به زبان اصلی چاپ شده، تا امروز حتما مسبب رشد زیادی در این زمینه شده است. از خواندنش لذت بردم. به قول ویلیام جیمز، آنچه حاصل شده، جذابیت داستان را دارد در حالی که داستان نیست و من بر داستان نبودن مطالب این کتاب تاکید میورزم زیرا میدانم کسانی که با توصیف فرگشتهای ناهنجاریهای ذهن آشنا نیستند مستعد شک کردن در حقیقت این توصیفها میباشند. یکی از حالاتی که بعد از پشت سر گذاشتن بعضی بیماریهای روانی مثل افسردگی و توهم پیش میآید، وجد و شعف است. حالتی که در آن فعالیت مغز شدید میشود و توهمات خودبزرگبینی و انرژی برای انجام کارهای مهم و شعف زیاد ایجاد میشود. چون این حالات شباهتهایی با روحیات من وقتی کورتون میخوردم داشت، حدس زدم شاید در آن دوره مادهای در بدن ترشح میشود که وجد و شعف را به وجود میآورد. قسمتهایی از کتاب هم درمورد رفتار مناسب اطرافیان صحبت کرده بود. مثلا اینکه باید دانست که حافظهی بیمار روانی اصلا ضعیف نیست و حتی گاهی قویتر میشود، تمسخر را میفهمد، همچنین محبت و عطوفت را بیشتر از دیگران قدردان است. به هنر علاقه پیدا میکند، مخصوصا نقاشی کشیدن و نوشتن که میتواند هم برای خودش و هم بهعنوان کیساِستادی (مطالعهی پزشکان) یا حتی تشخیص مشکل مفید باشد. اگر به این زمینهها علاقهمندید، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید. پ.ن: احتمالا من نسخهی قدیمیتری با همین مترجم و ناشر از این کتاب خواندهام. تعداد صفحاتم متفاوت بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.