یادداشت نــادری
1402/3/23
بشر از بدو تولد تا آن لحظه آخر محکوم به انتخاب است، انتخابهای ریز و درشتی که مسیر زندگیاش را مشخص میکنند. البته که این انتخابها بسته به فراخی فکر و وسعتِ روحِ آدمها میتوانند بزرگ و کوچک باشند. بعضیها هستند که انتخابهایشان به اندازه روحشان بزرگ است و تاوانی هم که در ازای انتخابشان میدهند به مراتب بزرگتر. مثل #ادواردو_آنیلی، وارث ثروت افسانهای آنیلیها و به قول خودشان شاهزاده ایتالیایی که انتخابش به اندازه اسم و رسمش بزرگ بود. راستش ادواردو آنیلی مرا به یاد مصعببنعمیر میاندازد، بچهمایهداری که در زمان پیامبر عزیزمان زندگی میکرد و مسلمان شدنش به مذاق خیلیها خوش نیامد، نه صرفا بهخاطر اسلام آوردنش که این مشکل همیشگیِ آن خیلیها بود، آنچیزی که مسلمان شدن مصعب را پراهمیت جلوه میداد این بود که کسی از طبقه اشراف دین اسلام را پذیرفته است چون تا آن زمان آن نامسلمانها دلشان به این خوش بود که فقط طبقات پاییندست و فقیر به اسلامِ محمد (ص) ایمان میآورند ولی امثال مصعب و ادواردو با انتخابشان ثابت کردند اسلام مرز نمیشناسد و کافیست چشمِ دلت باز باشد تا مسیر درست را ببینی. ادواردو اما شرایطی سختتر و پیچیدهتر داشت چرا که در دورهای مسلمان شدن را انتخاب میکند که زرقوبرقِ دنیا به مراتب وسوسهانگیزتر از ۱۴۰۰ سال پیش است و دلکندن و پشتِپا زدن به چنین دنیایی جسارت و جرات مضاعفی میطلبد. که البته باورش برای امثال من سخت است، منی که گوهرِ مسلمانی را بهواسطه والدین و بهسادگی دریافت کردهام و علیرغم ارزش والایش شاید آنگونه که باید در چشمم مهم و ارزشمند هم نباشد و هرگز هیچ تاوانی بابتش نپرداختهام. آنوقت یکی مثل ادواردو بهخاطر اسلام آوردنش پشت پا میزند به ثروت و مکنتی که در تصور نمیگنجد. بابتش تحقیر میشود، از حقوق طبیعیاش محروم میشود، انگ و تهمتها را به جان میخرد و هیچوقت این انتخاب آگاهانه و شجاعانه از طرف اطرافیانش به رسمیت شناخته نمیشود. یکصدم از این مشکلات و ناسازگاریها کافیست تا امثال من از انتخابهای ناچیزتر از این هم دست بکشیم، چه برسد به اینکه بخواهیم تا پای جان پای انتخابمان بایستیم. شاید اگر ادواردو در زمان ما زندگی نمیکرد اصلا فکر میکردم این حرفها مالِ کتابهای تاریخی باشد ولی حالا که ادواردو را یا بهتر بگویم #شهید_مهدی_آنیلی را ولو در حد یک کتاب شناختهام همین کافیست که به واسطه انتخابش و سبک زندگیاش احترام و ارادت عمیقی نسبت به او در ذهن و قلبم حس کنم و اصلا مهم نباشد که هیچ نقطه مشترکِ جغرافیایی و نژادی و زبانی با او نداشتهام. پینوشت اول: ساعتهایی که قرار بود در سرویس محلِ کار به بطالت و کسالت بگذرد به لطف کتابِ ادواردو به بهترین نحو سپری شد 🤌 پینوشت دوم: ادواردو هم یک سلبریتی بود و مقایسهاش با سلبریتیهای اکثراً دوزاریِ خودمان که سبک زندگیشان در حد فالو کردن هم ارزشی ندارد جفاییست در حق این شهید.
(0/1000)
نــادری
1402/3/27
0