یادداشت نگار بارانی

از طرف فرزند کوچک شما؛ این بار فرزندان از پدر و مادر روایت می کنند
        اول اینکه در کل کتاب رو دوست داشتم،یک روزه خوندمش ولی بعضی از روایت های کتاب ضعیف هستن،،شاید میشد کارهای قویتری رو انتخاب کرد،هر چند کتاب هایی شبیه این، که روایت چند نفر هستن همیشه ضعیف و قوی و متوسط در کنار هم قرار میگیرن،اما داستان بعضی ها هیج چالش خاصی نداشت،یعنی واقعا هیچی نداشت و صرفا یه زندگی معمولی رو روایت کرده بود که خواننده از خودش ممکنه بپرسه خب که چی؟این که چیز خاصی نیست.روایت من مادر نیستم و عموی چهارم رو واقعا دوست داشتم. چشمهایت یه روایت معمولی بود اما اون جایی که مادرش توی اتاق بیمارستان بود و نمیتونست دخترش رو ببینه و دختر مادرش رو صدا میکنه و مادر به سمت صدا میره یهو دیدم دارم گریه میکنم،اون لحظه یه تصویرسازی فوق العاده داشت.روایت مشتری خیلی یهویی و بدون مقدمه تمام شد و انگار که خواننده رو رها میکنه.ولی در کل میتونم بگم که کتاب رو دوست داشتم.
      
2

22

(0/1000)

نظرات

موافقم با شما. بعضی‌ از روایت‌ها خیلی "معمولی" بودن.

0