یادداشت
1403/1/5
کارآگاه سبیل فابریک بلژیکی تو این پرونده سن و سالی ازش گذشته و در طول داستان کاملا میتونین حسش کنید. آره، هرکول پوآرو با کولهباری از تجربه پرونده قتل پیرزنی معمولی رو قبول میکنه. قاتل از همون اول داستان مشخص و تو زندان قرار داره و قراره اعدام بشه. دوست قدیمی پوآرو به سراغ کارآگاه ما میاد و بهش میگه: فکر میکنم کسی که به عنوان قاتل دستگیر شده یعنی مستاجر پیرزن در اصل قاتل نیست و یه احمق بی عرضس که نمیتونسته همچین قتلی و مرتکب بشه. با اینکه خودش کلی وقت گذاشته برای این پرونده با اینحال چیزی دستگیرش نشده و همچنان نتونسته قاتل دیگه ای رو به غیر از مستاجری که قاتل شناخته شده پیدا کنه. پس از پوآرو میخواد که یه بار دیگه از اول رو این پرونده وقت بزاره و پوآرو هم قبول میکنه و تحقیقاتش رو شروع میکنه که قاتل آیا همین مستاجر هست؟ یا نه و آگاتا خانم هم هنرنماییش رو در ۳۰۰ صفحه از مسیری که سبیل فابریک طی میکنه به رخ میکشه هر چند میتونست کوتاه تر بشه اما باید بدونین که کشش زیاد داستان مانع از این میشه که بگین ای کاش کوتاه تر بود. و اما قاتل. میتونین پیداش کنین؟ بله من تونستم؟ معلومه دیگه نه چطوری پیدا کنین؟ اونقدرا سخت نیست فقط باس تک تک جزئیات رو با شخصیت های داستان مقایسه کنین و در نهایت پیروز میدان میشین. قسمت سخت ماجرا اینه که ۳۰۰ صفحه پر از جزئیات در انتظارتونه پس دفتر و خودکار یادتون نره. در ضمن من نسخه صوتی این اثر رو از نشر خوب ماه آوا گوش دادم. خوب بود ، میتونست بهترم باشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.