یادداشت نعیمه خانی
7 روز پیش
ویکتور هوگوی دوست داشتنی :) ایده کتابو خیلی خیلی دوست داشتم . . . مردی که میخندد، داستانی از انسانهایی است که زخمهایشان را در پس لبخندی تحمیلی پنهان میکنند. گوین پلین، کودکی که چهرهاش را برای سرگرم کردن دیگران تغییر دادهاند، به نمادی از تمام کسانی تبدیل میشود که جامعه، رنجشان را نمیبیند یا نادیده میگیرد. مردی که میخندد، تصویری از بیعدالتی اجتماعی، قدرتطلبی اشراف و طردشدگان جامعه است. داستانی که نشان میدهد لبخند همیشه نشانهی شادی نیست و سکوت همیشه نشانهی رضایت. و چقدر دشوار است که بعضی از این ها را زندگی کنیم :) ما هنوز در دنیایی هستیم که قضاوتهای سطحی بر سرنوشت انسانها حکم میرانند ... قضاوت هایی که خود از گناه دیگری میآید!
(0/1000)
نعیمه خانی
7 روز پیش
0