یادداشت مینا

مینا

مینا

1404/5/4

        داستان کوتاه و قشنگی راجع به غم فقدان، اینکه قلبتو روی همه‌چی ببندی، و در نهایت اینکه چجوری اون شور زندگی به آدم برمی‌گرده.

*اسپویل*
این داستان در مورد دختر کوچولوی کنجکاویه که طعم فقدان رو می‌چشه، و تصمیم می‌گیره قلبشو بذاره تو یه بطری و بندازه دور گردنش ولی در عوض این کار همه‌ی اون شور و حال و کنجکاویش در مورد جهان رو از دست میده.
*پایان اسپویل*

این داستانای کودکان چه می‌کنن با آدم! این همه مفاهیم عمیقو تو چند صفحه نقاشی و با چند جمله‌ی ساده به آدم یادآوری می‌کنن و به بچه‌ها یاد میدن.... خیلی دوسش داشتم.
      
55

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.