یادداشت محمدقائم خانی
1402/3/25
. اربعین یعنی جنبش، حرکت و تفکر پایی که میایستد و پایی میرود؛ برخلاف عاشورا که «دست» نشانه میشود، چون دست یاری میکند، مشک پر میکند، شمشیر میزند و بالاخره بریده میشود و میافتد زمین. دست خدا با جماعتی است که رشتهی دوستی، آنها را به هم گره زده باشد و بریدن این رشته به نوعی پاره کردن اسم «الجامع» الله است و باید از آن پرهیز کرد. من هم در این چهل سال عمری که گرفتهام از خدا، هیچ وقت اگاهانه با هیچ «اسمی» در نیافتادهام، چون میدانم در افتادن با اسماءالحسنی آدم را اگر ویران نکند حتماً سرگردان خواهد کرد. «و حملناهم فی البر و البحر» بعد توضیح داد که این آیه میگوید: «انسانها خودشان حرکت نمیکنند، بلکه ما حملشان میکنیم در خشکی و دریا.» کسی که به این آیه ایمان پیدا کند، خیلی راحت زندگی میکند روی زمین. مشکل از جایی شروع میشود که انسان فکر میکند خودش «میرود». - همهی سفرها به نوعی منجر میشود به قیامت. فقط مشکل آنجاست که خیلیها سفر را با امر توریستی یکی میگیرند. - توریست هم مسافر است. - توریست فراری است؛ فراری از خود و خانه. - چرا فرار؟ - چون در خانه خود سکنی ندارد، خانه برایش ملالآور میشود؛ به همین دلیل میزند به جاده و میشود توریست و جهانگرد. به نظرم بهتر است بگوییم ولگرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.