یادداشت میم مهرابی
1401/10/23
3.5
57
اولقصه، مثل رینگبوکس میماند. ضربههای پیدرپی و کوبنده و نفسگیر. رفتهرفته خسته میشود، عرق پاک میکند و کنار میکشد. . "هاکیم" انتخابسوژهی خوبی رو داشته: قاتلی که زوالعقل دارد و میکُشد. گاهی از قتلهایش مینویسد، اما روزبهروز همهچیز برایش محوتر میشد. درست مثل کتاب(!): کمبودن انگیزهای قتل و خونوکشتاری، روایتی که از این شاخهبهآنشاخه میپرد، انسجامی که از بین رفت و درآخر ضربهکاری پایانقصه که زننده بود! . اما برای کوتاهخوانیهای وقتهای بیحوصلگی روش حساببازکنید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.