یادداشت مرتضی

مرتضی

مرتضی

1404/5/31

        به مناسبت شام شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام
ــــــــ
‌
مردی نزد امام حسن مجتبی«ع» ایستاد و گفت: ای پسر امیرمومنان تو را سوگند می‌دهم به آن کس که نعمتی را که داری -بی‌وساطتِ کسی، بلکه از روی اکرام- به تو عنایت کرد؛ که حق مرا از دشمنم بگیری؛ دشمنی بسیار ستمگر و ظالم که نه احترام پیر را نگه می‌دارد و نه به طفل رحم می‌کند.

امام که به پشتی تکیه داده بود راست نشست و فرمود: دشمن تو کیست تا داد از او بگیرم؟ 
مرد گفت: فقر .
امام لحظه‌ای سکوت کرد و سپس به خادمش فرمود: «هر چه نزد تو موجود است بیاور!»
خادم پنج هزار درهم آورد.

امام فرمود: «این پول را به او بده.» سپس به آن شخص فرمود: «به حق این قسم‌هایی که بر من خوردی، هر وقت دوباره این دشمن جفاکار نزد تو آمد، برای رفع ظلم او نزد من بیا!»

ــــــــــــــــــ
مرحوم استاد حکیمی
کتاب الحیاة، جلد چهارم، صفحه ۳۸۶.

      
51

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.