یادداشت Bêhzad Muhemmedî

        این دومین نمایشنامه‌ای بود که خواندم؛ اولینش «اتللو»ی شکسپیر بود. پس از خواندن این دو اثر، به این نتیجه رسیدم که به‌طور کلی با سبک نمایشنامه‌نویسی ارتباط برقرار نمی‌کنم. ساختار خاص نمایشنامه‌ها، تمرکز بر دیالوگ‌ها و کمبود توصیفات محیطی باعث می‌شود برایم چندان لذت‌بخش نباشند. من از داستان‌ها بیشتر به‌خاطر جزئیات و توصیفات عمیق‌شان لذت می‌برم، اما نمایشنامه‌ها به دیالوگ‌ها و کشمکش‌های سریع وابسته‌اند. به همین دلیل، هنگام خواندن نمایشنامه‌ها احساس می‌کنم از فضای داستان کمی فاصله دارم. با این حال، تصمیم دارم هرازگاهی یک نمایشنامه‌ی شناخته‌شده بخوانم؛ شاید به‌مرور این قالب برایم گیراتر شود.
‌‌
«باغ آلبالو»ی چخوف از نظر داستانی برایم جذاب بود. روایت زندگی افرادی که به گذشته‌شان چسبیده‌اند و در برابر تغییر مقاومت می‌کنند، موضوعی بود که می‌توانستم با آن همراه شوم. ترجمه‌ی پرویز شهدی هم روان و خوش‌خوان بود و خواندن متن را آسان‌تر می‌کرد. با وجود این، چون اثر به‌صورت نمایشنامه نوشته شده بود، خواندنش برایم دشوار بود. هرچند نمایشنامه‌ها بخش مهمی از ادبیات هستند، نتوانستم با این قالب ارتباط عمیقی برقرار کنم و تجربه‌ی خواندنش چندان برایم رضایت‌بخش نبود.
      
69

7

(0/1000)

نظرات

سعید بیگی

سعید بیگی

5 روز پیش

درود و خداقوت
من هم تا چند ماه پیش علاقه‌ای به نمایش‌نامه خواندن نداشتم تا اینکه در باشگاه هامارتیا عضو شدم و به مرور پیش رفتم تا امروز که ده‌ها نمایش‌نامه خوانده‌ام.
برای من هم داستان جذابیت بیشتری دارد، اما نمایش‌نامه هم جالب است و بدان علاقه‌مند شده‌ام. شاید چند نمایش‌نامه بیشتر بخوانید، مورد پسندتان قرار گیرد. مانا و خوانا باشید. 🌺💐

0

Bêhzad Muhemmedî

Bêhzad Muhemmedî

4 روز پیش

ممنونم. 
بله باشگا‌ه‌های کتابخوانی و گروهی خواندن خیلی تاثیر دارن. من حتما به خوندن نمایشنامه ادامه خواهم داد اما با شناختی که از خودم دارم فکر نکنم به این سبک عادت کنم. 

0