یادداشت فرشته سجادی فر
1403/4/18
4.5
122
بسم الله الرحمن الرحیم با بغضی در گلو و چشمی که نمی بارد برایتان مینویسم. علی اکبر که بود و چه آتشی بر دلم زد؟ قسم به خدا که همیشه برایم مبهم بود چه کرد این جوان، اینطور بگویم من سال پیش فهمیدم به سان سرو چمان از پیش پدر رفت و ارباً ارباً در آغوش پدر آرام گرفت. آن روز که فهمیدم فقط یک لحظه لرزیدم و تمام ،اما الان؟ الان فقط به خود خدا پناه می برم از شر انسان که بدون وسواس خناس هم پلیدیش حد ندارد. **** کتاب پدر پسر عشق ،کتاب کوتاهیه. روضهی جگر سوز از زبان اسب علی اکبر . در ده مجلس کلیت کتاب به هم آورده شد، احساساتم رو بسیار تحریک کرد، فقط امان از چشم نمک داری که اشک بهش نمی شینه. به توصیهی یکی از عزیزانم خریدم که همخوانی کنیم اما وقتی شروعش کردم دیدم لطفش به یکباره خوندنشه. ایا توصیه میکنم؟ قطعا.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.