یادداشت زینب حائری

                این کتاب درباره پسری به نام سیاوش است که مشکل قلبی دارد و با مادربزرگش زندگی میکند. انگلیسی سیاوش آنقدر قوی است که معلمش او را به سفیر کانادا در ایران معرفی کرده تا به پسر او فارسی یاد بدهد برای اینکه اینگلیسی اش خوب است و همسن آن پسر که اسمش«آلکس هیوارد»است.همزمان سیاوش و دوستانش تصمیم به  ساخت یک جام جهانی می گیرند به نام«جام دوستی» ولی برخی دوستانش به شوخی به این جام میگویند«جام جهانی جوادیه» و در نهایت هم این نام روی آن میماند.آنها آگهی هایی برای این جام می سازند تا در محله جوادیه پخش کنند.
سیاوش یک روز وقتی دارد به خانه آلکس برای آموزش فارسی به او میرود به اشتباه کیفش از دستش می افتد.وقتی آلکس دارد کمکش می کند کیفش را جمع کند،آگهی ها را میبیند و با هیجان میپرسد که آیا بچه های خارجی هم در آن بازی میکنند؟و سیاوش به اشتباه می گوید بله!و اینگونه دردسری دیگر به دردسر هایش اضافه می شود  زیرا که آلکس می خواهد تیم را دیده و حتی افراد دیگری به اضافه خودش را به بازی اضافه کند...
من این کتاب را به شخصه خیلی دوست داشتم و چند بار آنرا خوانده ام.امیدوارم این کتاب را تهیه کرده و از خواندن آن لذت ببرید.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.