یادداشت هانا خوشقدم
1403/5/22
3.9
43
بسمالله پانزده شانزده ساله که بودم، وقتی از خانهی کسی بیرون میآمدیم مادرم از نقش پردههاشان میگفت و پدرم از متراژ تخمینی خانه. خواهرم از طعم هلی که توی غذا حس کرده بود و من؛ فقط عنوان کتابهای توی کتابخانه یادم مانده بود. هنوز هم معتقدم که وقتی کسی کتابی را به شما معرفی میکند، در واقع پسورد قلبش را به شما داده. میتوانی آن کتاب را بگیری جلوی صورتت؛ ازش سوال کنی که ای آیینه! ای آیینه! کسی که تو را معرفی کرد، چگونه دنیا را میبیند؟ من این سوال را از جلال آل احمد کردم و او مرا با حوصله برد تا وسط عربستان سال ۴۲. همراه با او پاهایم توی دمپاییهای اندونزیایی تاول زد، توی سعی از حال رفتم و از بوی تعفن حکومت سعودی که توی اقامتگاههای کثیف و شلوغ حجاج پیچیده بود، عق زدم. او برایم از لزوم یک تشکیلات بینالمللی برای مدیریت حج گفت تا اینقدر از اسهال و گرما و تراکم جمعیت کشته و زخمی ندهیم و از عدم ساماندهی اسراف و حیف و میل گوشتهای قربانی نالید. از سایه تاریک و پیشرونده کمپانی آرامکو گفت بر روی تمام لوازم و ادوات طواف و زیارت. بیچاره الان در آن گور بیسنگشْ خبر ندارد آن سایه موهوم چه چاه ویلی شده برای عربستان؛ عربستان سعودی! اصلا کدام کشور اینقدر زبون و بدوی مانده که اسم و فامیل حکومتش را بگذارند روی نقشه جغرافیا. مثل اینکه بگویی کشور ایالات متحده بایدن؛ مخفف هم بنویسندش U.S.B! دارم مثل جلال مینویسم. بقول خودش: مرتب باشم! این جملات از دهان شخص دیگری هم به گوشم خورده بود. خصوصا بعد از فاجعه منا. همآنکس که خوانش خسی در میقات، به ترقیب او بود؛ سیدعلی حسینی خامنهای. نسخه صوتی کتاب را از طاقچه شنیدم به ۱۰۰ هزارتومان. در حالیکه نسخه رایگانش در ایرانصدا بود. اما میخواستم از یک خوانش با کیفیت استودیویی محظوظ شوم. میشد اگر راوی چندبار مُحرِم را مَحرَم نمیخواند. حتی نرفته بود یک سرچ خشک و خالی بکند که ببیند یومالترویه چیست که به تاکید تِرَویه نخواندش! تفاوت سوره حَجرات و حُجرات بماند. پ.ن عکس: یادداشت مقام معظم رهبری در مورد جلال آل احمد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.