یادداشت ماه آفرید
1404/1/30

سیرسه ۴۳۰ صفحه با فنت ریز بود و بسیار بسیار طولانی طوری که حس میکنم از زمان شروع کردنش قرن ها گذشته که درست هم میگم واقعا سیرسه ساحره جزیره آیایا فرزند هلیوس خدای خورشید هزاران سال زندگی کرد ಠ◡ಠ این طوری بود انگار که دفترچه خاطرات سیزده سالگیم رو ورق بزنم حس میکنم دیگه افسانه ای از یونان باستان نمونده که نخونده باشم همه شخصیت ها برام به طوری آشنا بودند انگار پسر خالمند . خب البته این بی تاثیر نیست که قبل از این کتاب، پنجگانه پرسی جکسون و پنجگانه قهرمانان المپ و آزمون های آپولو و سه گانه آتش دزد و نغمه آشیل رو خونده بودم .乁( •_• )ㄏ عملا افسانه و داستان جدیدی نخوندم بجز خود شخصیت سیرسه که خب آره واقعا الهه جسور و قابل تحسینی بود 🫠✨ میلر مدلین نویسنده کتاب تلاش کرده بود از یه زاویه دید جدید منظومه ایلیدا و ادیسه هومر رو روایت کنه موفق هم بود . قبلا در مورد سیریه توی کتاب پرسی جکسون خونده بودم ولی الان دیگه قشنگ فهمیدم کی بوده جالب بود .متن کتاب به نظر میومد که خسته کننده باشه (واقعا میخورد خیلی خسته کننده باشه(+_+) )ولی اصلا خسته کننده نبود میتونستم ساعت ها بخونم خسته هم نشم . نمیدونم چرا اینقدر به دلم نشست شاید اگر تو یه زمان دیگه میخوندمش برام خسته کننده بود . میتونم بگم شخصیت سیرسه رو به عنوان یه مادر خیلی تحسین میکنم .سیرسه مصمم ترین و پوست کلفت ترین مادری بود که تاحالا دیدم اگر من به جاش بودم خودم بچم رو تو دریا خفه میکردم ಠ‿ಠ اگر بخوام از یکی از نقطه ضعف های کتاب بگم همین طولانی بودنش بود واقعا خیلی خیلی طولانی بود و بیشتر داستان هم انگار تویه جاده صاف پیش میرفت که هراز گاهی یه دست انداز هایی هم داشت البته من توی این کتاب دنبال هیجان نبودم پس این روند داستان برام آزاردهنده نبود. حس و حال کتاب رو دوست داشتم این فضای باستانی و افسانه ای ؛و اگر کتاب دیگه ای هم از افسانه ها نه فقط افسانه های یونان_روم ببینم حتما میخونمش .
(0/1000)
ماه آفرید
1404/1/30
0