یادداشت Karina

Karina

Karina

3 روز پیش


«به نظر م
        
«به نظر می رسد فقط یک زن سقوط کرده است.» ⚓
گوش دادم به مردی که گویی تمام جهان را بر دوش داشت،
اما سنگینی گناه و پشیمانی او، زمین را زیر پاهایش خالی کرده بود.
هر کلمه‌اش مثل خراشی بر روح بود،
هر اعتراف، همچون بارانی سرد و بی‌رحم بر دلم می‌بارید.
شنیدم از غرور و خودشیفتگی‌ای که روزی او را بالا برده بود،
و از سقوطی که نه بر اثر پل‌ها، بلکه بر اثر انتخاب‌ها و دروغ‌ها بود.🌉
در نگاهش، مردی را دیدم که با خود جنگیده،
با تمناهای خام و احساسات سرکوب‌شده،
با عشق‌های گمشده و سکوت‌هایی که هیچ‌کس نشنید.
و من، تنها شنونده‌ی این داستان تلخ،
در هر جمله‌اش خودم را می‌یافتم،
خودم را در شکاف میان آنچه هستم و آنچه می‌خواهم باشم.
ترس از دیده شدن، نیاز به بخشش، و جست‌وجوی معنا در دنیایی که بی‌رحمانه سرد و بی‌صداست.🌄
سقوط، تلخ و دردناک،
در عین حال، درسی است برای دیدن خود،
برای پذیرفتن ضعف‌ها و گناهان،
و برای فهمیدن که حتی در تاریک‌ترین لحظات،
باز هم می‌توان حقیقت را لمس کرد.
«شنیدن انعکاس بی‌پایان انسان در آینه‌ی خودش است.» 
_____
سخت بود. خواندنش برای فردی که تازه کامو خوانی را شروع کرده طاقت فرسا بود. ولی فکر کنم از پسش بر اومدم. 
      
512

45

(0/1000)

نظرات

Mika

Mika

3 روز پیش

چه توصیفات و تشبیهاتی...! ☕🫠
1

1

Karina

Karina

3 روز پیش

متشکرم خانومیی🌛 

1

niki

niki

3 روز پیش

از بهترین توضیحات🌷
1

1

Karina

Karina

2 روز پیش

لطف دارید 🥹 

1