یادداشت N.S
1403/9/14
اولین چیزی که تو این کتاب توجهم رو جلب کرد نقش مادربزرگ(و پدربزرگ) تو تربیت بچه هاست. که امروز بچه ها ازش بی بهره ان. اول کتاب اشاره میکنه که پدر و مادر انقدر سرشون شلوغه که واقعا وقت کافی برای برآوردن همه نیازهای بچه ها ندارن. و اینجاست که مادربزرگ و پدربزرگ میاد و این خلأ رو پر میکنه. کتاب دوست داشتنی ای بود. مجموعه چند تا داستان کوتاه که همه شون دو تا نقش اصلی ثابت داره. پسر و مادربزرگش. نکات خیلی قشنگی رو از زبان یه پسر نوجوون میشنویم که این برای قشر نوجوان جذابه. فقط تنها چیزی که شاید باهاش ارتباط نگیرن اینه که فضا، فضای قدیمیه. بعضی جاها نوجوونا مثل نوجوونِ قصه فکر نمیکنن و افکار اونو شاید قدیمی بدونن. من که ازش لذت بردم امیدوارم شماهم لذت ببرید😊
(0/1000)
نظرات
1403/9/15
واقعا چرا دیگه پدر بزرگ و مادرک با ما زندگی نمیکنند؟ یعنی از چه زمانی و به خاطر چه چیزی یواش یواش زندگی این مدلی کنار رفت و زندگی فعلی جایگزین شد؟ این مظفر سالاری همون نویسندهی رویای نیمه شبه؟
7
0
1403/9/15
آخه حضورشون توی جمع خانواده، باعث نمیشه احیانا توی تصمیمهای پدر و مادر نسبت به فرزند یا حتی توی رابطهی زن و شوهر دخالت کنند؟ شاید اصلا سبک زندگی جدید به خاطر به دست آوردن استقلال بیشتر بوده ... @nafiss
0
1403/9/16
منم فک میکنم دلیل اصلی همین بحث استقلال باشه ولی خب الان به بهانه استقلال کلا ازشون دور شدیم و این خیلی ناراحت کننده اس @Mahdi_keramati
1
N.S
1403/9/15
0