یادداشت ریحانه سادات صدر
1404/4/31

کتاب انجمنِ شاعرانِ مُرده را ترم پیش، وسط ژوژمانها تمام کردم. برایم مثل آنشرلی تاثیرگذار بوده. از همان کلاس دهم، که فیلم سینماییاش را خرد خرد طی تابستان در کلاس فیلمنامهنویسی، با خانم رستمی عزیزم تماشا کردیم؛ دلمان نمیآمد ادامهاش را هفته بعد ببینیم و حتی به استقبال زنگ تفریح برویم. “آقای کیتینگ” معلم ادبیات بچه های دبیرستان ولتن، معلم متفاوتی است. از آنها که کوله باری از اطلاعات بیهوده را روی مغزت آوار نمیکنند، به جایش با قلبت حرف میزنند. دنبال «پرورش انسان»اند، نه بار آوردن شامپانزههای کتابخوار! آقای کیتینگ آدمی است که از شُدنی ها حرف میزند. او معتقد است میشود از زندگی لذت برد، و غرق واژهها شد. احساساتِ انسانیرا پاس میدارد و شاگردانش را میشنود. آقای کیتینگ به شاگردانش جرئت داد تا اجتماع شاعرانه خودشان را تشکیل دهند، در غاری وسط جنگل گرد هم بیایند و شعر بهانهای شود تا از معانی عمیق زندگی حرف بزنند. او یک هدایتگر بود، که میگفت همیشه در کتاب های درسی وحی نازل نشده! میگفت باید برخی صفحاتش را پاره کرد! میگفت چارچوب سفتوسختی برای ساختار شعر وجود ندارد و نباید با شعر و روح موجود در آن، مثل ریاضی یا فیزیک برخورد کرد. آقای کیتینگ شجاع بود و متفاوت. یک معلم عجیبوغریبی که بلد است “نپذیرد” که -گوسفندوارانه- به زیستش ادامه دهد و لحظه مرگ دریابد که هرگز زندگی نکردهاست! انجمن شاعران مرده را نوش کردم و با وجود نقدهایی که بعضی جاهایش دارم، همچنان برایم الهامبخش است. نقدهایی مثل اینکه من مثل ناکسی، بدست آوردن کریس به هر قیمتی را -حتی به قیمت نفر سوم بودن در رابطه- نمیتوانم بپذیرم یا «شجاعت» خطابش کنم! یا احتمالا مثل نیل، با آنهمه اشتیاق و شور و برنامه برای آیندهام، چنین تصمیمی را در انتها نمیگرفتم… اما کار، یک شاهکار سینمایی محسوب میشود تا یک اثر مکتوب ماندگار. چون درواقع کتاب این اثر، از فیلمنامهاش اقتباس شده. در فیلم، شخصیتپردازی ها قوی انجام شده بود و تعلیق خوبی در طی داستان اتفاق میافتاد و خلاصه مخاطب را یکی دو ساعتی به مدرسه شبانهروزی ولتن میبرد. از اینها گذشته من چنین معلمی در زندگی داشتهام، شاید برای همین انقدر شیفته اثر شدهام. خانم رستمی، برای من همان آقای کیتینگ محسوب میشود! دوستش دارم، چون میفهمم زندگی را دوست دارد. میداند که ما فقط تعداد محدودی از بهار و تابستان و پاییز را تجربه میکنیم. حرفهای جفتشان رنگی از اشتیاق دارد؛ شعر میدانند، بلندپروازاند، عمیقاند و امیدوار. بلدند از نشدنی ها حرف بزنند، علیه قوانین نانوشته سرسخت قیام کنند، معنی “carpe diem” را بدانند و دم را غنیمت شمارند!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.