یادداشت فاطمه پاو

        یادش بخیر
سال سوم دبیرستان
یک معلم خیلی مهربان داشتیم
دیسیپلین خاص خودش را داشت و هرجلسه هم از درس جلسه قبل، امتحان می گرفت
دوستش داشتم و دوستم داشت، معلم ادبیات و زبان فارسی ام را می گویم، خانم معتمدی عزیز❤️✨
ان شاءالله هرکجا که هست، سالم و پر روزی باشد
او یکی از مُشَوِقانِ من به سوی ادبیات بود... .

کتاب زبان فارسی را هم دوست داشتم، درگاه ورود و آشنایی من با قواعد زبان شیرین فارسی بود
اما الان که فکر می کنم، خیلی خشک بود و می توانست خیلی جاها بهتر باشد
من به شخصه، به خاطر معلم های عزیزی که عاشق ادبیات بودند، عاشقش شدم و البته مادرِ عزیزم که دیوانهٔ ادبیات فارسی بود
کم کم این عشق در وجود فاطمهٔ کوچک هم ریشه داد و اکنون تبدیل به نهال نوپا و جوانی شده که طراوت به وجودم می بخشد
به امید درخت سرسبز و پربار شدنش... 🌱
      
63

18

(0/1000)

نظرات

سعید بیگی

سعید بیگی

5 روز پیش

درود و خداقوت
یادش به خیر، سال‌ها این کتاب را تدریس می‌کردم و دانش‌آموزانم نمرات بالا در امتحانات نهایی می‌گرفتند. خاطراتم را زنده کردید، بانو پاو محترم. ان‌شاءالله همیشه تندرست و شاد باشید. 💐🙏
1

1

فاطمه پاو

فاطمه پاو

5 روز پیش

سلام و درود
الحمدلله که یادداشت کوچکم سبب زنده شدن خاطرات خوبتان شده
ممنون از نظر زیباتون
بنده برای اساتید و معلمان، خصوصا معلمان ادبیات، احترام ویژه ای قائل هستم
خدا حفظتان کند🙏🏻🪴🌺 

1