یادداشت محدثه ز
2 روز پیش
☆سه ستارهی نقرهای ☆ در زمان سارا جیماسها تو آدریان یانگ باش :))))) ▪︎ فابل دختر یکی از بزرگترین سکانداران دریای باریکه. اما ۴ سال پیش وقتی کشتیشون غرق شد فقط ۳ نفر زنده موندن: فابل، پدرش و کلاو. فابل هنوز نتونسته بود غرق شدن کشتی و مرگ مادرش رو هضم کنه که پدرش تو جزیره جوال ولش میکنه و حالا یا باید زنده بمونه و روزی حقش رو از پدرش بگیره یا بمیره! ▪︎ کتاب رو با ترجمه خانم پگاه خدادی (به زودی از نشر کتاب مجازی) خوندم یا بهتره بگم نمونهخوانی کردم. ترجمه تمیزی داشت و داستان بسی ساده بود، ساده که میگم قشنگ یعنی فاقد هرگونه پیچش و هیجان خاصی :)) حقیقتا اصلا نمیدونمم چرا جز فانتزیاسز به خاطر قدرت فابل :-؟ حقیقتا کل ۳۱۷صفحه منتظر بودم یه اتفاق باحال بیفته و درست لحظهای که اون اتفاقه داشت میافتاد کتاب خیلی یهویی تموم شد :))))) ▪︎ فابل شخصیت دوستداشتنیای بود، کتاب ریتم آرومی داره و بسی سادهس. (هزاربار تکرار کردم اینو!) حقیقتا اونقدر ساده که نمیدونم چه حسی بهش داشته باشم و حتی حد وسطترین امتیاز ممکن رو بهش دادم. ▪︎ تنها نکتهای که نظرم رو جلب کرد این بود که اغلب فانتزیهای یانگ ادالت این روزا پر شده از مثلثها و مربعهای عشقی، دخترا و پسرای جذاب، عشقهای ممنوعه و البته اسمات فراوان :))) اما فابل هیچکدوم از اینا نبود و بازم زیبا بود. از این لحاظ دوستش داشتم. ▪︎ وسط خوندن کتاب جو گیر شدم رفتم فرعیای که مربوط به پدر و مادر فابل ئه رو دانلود کردم که بعد از این جلد سریع بخونم. اما با این که خود کتاب وسط کار رها شده و قاعدتا باید برم سراغ جلد دومش؛ از لحاظ ذهنی واقعا نیاز دارم یه مدت از دنیای یانگادالتهای عاشقانهی این مدلی دور شم و برم سراغ فانتزیهای حماسی، شمشیر و جادو یا یه چیزایی تو این مایهها.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.