یادداشت علیرضا فراهانی
1404/1/24
این گونه مینویسم که بصیرت هیوم این است که اگر میخواهیم عقاید افراد را تغییر دهیم استدلال آوردن برای آنها مانند یک استاد فلسفه معمولی نمیتواند کاراترین راهکار باشد، بلکه میگوید باید بکوشیم احساسهایشان را از راه همدلی و اطمینان بخشی مجدد و تشویق و مثالهای خوب و از راه آنچه او هنر مینامید اصلاح کنیم، تازه پس از این مرحله است که برای معدود جانهای مصمم باید بکوشیم مسئله را بر پایۀ واقعیات و منطق مدلل کنیم. هیوم عقیده نداشت که همه احساسها یکسان و مقبول هستند. به همین دلیل هم به تربیت احساسات و انفعالات تأکید داشت. باید بیاموزیم که نیکوکارتر، صبورتر و با خود راحتتر باشیم و از دیگران کمتر بترسیم. اما برای آموختن این مسائل، نظام آموزشیای نیاز است که بیشتر متوجه احساسات باشد، نه عقل. از همین رو است که هیوم به نقش و اهمیت متفکران حوزه عمومی عمیقاً باور داشت. این افراد - برخلاف استادان دانشگاه که هیوم به تدریج از آنها منزجر شده بود - باید تعلقی بر پایه اندیشهها، حکمت و بصیرت را در مردم برانگیزند. این افراد تنها در صورتی که موفق شوند، میتوانند امرار معاش کنند. بنابراین، باید خوب بنویسند و از مثالهای جذاب و بیانی گیرا و توأم با ظرافت طبع استفاده کنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.