یادداشت آوا فیاضی

        چخوف در «شرط‌بندی» با یک موقعیت ساده یک شرط میان وکیلی جوان و بانکداری ثروتمند سؤالی عمیق درباره‌ی ارزش زندگی و آزادی مطرح می‌کند. داستان، مسیری از طمع به معنا، از دنیای بیرون به درون انسان را ترسیم می‌کند. وکیل، پس از سال‌ها حبس خودخواسته، به بینشی می‌رسد که پول و قدرت بی‌ارزش‌اند؛ در حالی‌که بانکدار، زیر سایه‌ی ترس و حرص، رو به زوال می‌رود. پایان داستان، با آن چرخش ناگهانی اما تأمل‌برانگیز، نشان می‌دهد گاهی کسی که در ظاهر زندانی‌ست، در واقع آزادترین است.
      
287

19

(0/1000)

نظرات

معنای متفاوت این کتاب برام زمانی بود که باید برای کلاس فلسفه می خوندیمش، و تحلیل های بعد معلممون بسیار جالب انگیز بود:)
1

0

چه عالی که توی کلاس درس بهش پرداختین واقعا چیز قشنگ و با ارزشیه و امیدوارم نصیب ما هم بشه 

0