یادداشت محمد ابراهیم آبادی
1402/6/16
3.5
125
"بوف کور" شناخته شده ترین اثر صادق هدایت است. نویسندهای که جریان سیال ذهن را در ادبیان ایران به طور جدی پیگیری کرد. کتاب حاضر نه تنها بهترین کتاب اوست بلکه جزو بهترین آثار ادبی معاصر است. کتابی رویایی و خیالوار که به طور نفسگیری نمیتوان آن را زمان گذاشت. در واقع سبک نوشتاری کتاب به گونهای است که دوست دارید آن را یک سره بخوانید. ماجرا از آنجایی شروع میشود که راوی داستان از سوراخ خانه خود دختری را میبیند و عاشقانه چشمهای آن دختر را نقاشی میکند تا آنها را برای خود ابدی کند. روزی راوی دختر را در کنار تخت خود مییابد و به طرز عجیبی دختر جان می دهد. او بدن آن را تکه تکه کرده و داخل چمدان می گذارد و آن را به قبرستان میبرد. تا اینجا به گمان پی به عجیب بودن کتاب بردهاید. در بخش دوم کتاب راوی تصمیم میگیرد داستان خود را برای سایه اش که شبیه به جغد است بازگو کند. لکاته که زن راوی است و حاظر به همبستری با او نیست ولی چندین فاسق دارد. از پیرمرد مرموزی که جلو در خانهشان بساط میکرد و به عقیده راوی یکی از فاسقهای لکاته است چرا که جای دندانهای او را روی گونه لکاته میدید. این کتاب بعد روانشناسی جدیای دارد و نه تنها باید با دقت کافی آن را بخوانید بلکه باید کتاب خوان ماهری باشید تا بتوانید با آن ارتباط برقرار کنید. نثر کتاب نیازمند پیشینه قابل توجهی از کلاسیکخوانی برای مخاطب است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.