یادداشت مهسا کرامتی

                اول باید دوتا نکته رو بگم که توی مقدمه کتاب اومده:
اول اینکه این کتاب یکی از بخش‌های تریلوژی یا سه‌گانه‌ این نویسنده به نام "نیاکان ما" هست که دو بخش دیگرش عبارتند از: "بارون درخت نشین" و "شوالیه ناموجود". 

دوم اینکه علت تغییر نام کتاب از "ویکنت شقه شده" _اگر اسم کتاب با این نام هم به گوشتان رسیده باشد_ در ترجمه آقای شهدی به ویکنت دو نیم شده بنا به گفته مترجم به این علت است:
((و اما در مورد اسم کتاب، هر چند شقه شده، که مترجم اول برگزیده، و دونیم شده که من انتخاب کرده‌ام، هر دو یک معنی را می‌رساند، ولی من "دونیم شده" را که فارسی و روان است به "شقه شده" که عربی و زمخت است ترجیح می‌دهم.))

و اما در مورد داستان کتاب و نظر خودم:
کتاب از زبان کودکی روایت می‌شود که خواهرزاده ویکنت است و پدر و مادرش را از دست داده است. ویکنت دایی او که در جنگ بین ترک‌های مسلمان و مسیحی‌ها شرکت می‌کند _فقط به این علت که اصیل زادگان دیگر هم این کار را کرده‌اند_ با قرار گرفتن جلوی گلوله توپ ترک‌ها به دونیم می‌شود و بعد داستان معالجه اعجاب انگیز نیمه راست او و بازگشتش _با همین تنها نیمه بدنش_ به ترالبا محل سکونتش و اتفاقاتی که بعد از آن رخ می‌دهد... 
کتاب جمع و جوریه. داستانش خسته کننده نیست و میشه تو یه نصف روز _کمتر حتی شاید دو ساعته_ تمومش کرد. اتفاقات جالب و شخصیت‌های بامزه‌ای داره و در یک سوم نهایی کتاب جایی که انتظار می‌ره کتاب رو به کسالت بره اتفاق عجیبی میوفته که خواننده رو به ادامه کتاب مشتاق‌تر می‌کنه. مثل دیگر آثارش طنز کالوینو توی این کتاب هم _هرچند کم_ نمایانه. و نکته‌ قابل توجهش اینه که نویسنده خودش به یه سری اتفاقا از طریق شخصیتا جواب میده که خوب بود به نظرم. با همه اینها بین این ۳ کتاب، هنوز هم کتاب محبوب من شوالیه ناموجود _با ترجمه همین مترجم_ است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.