بریده‌های کتاب زهرا ظرفچی

به نظر هابرماس، فروم و مارکوزه، مصرف گرایی افیون جدید توده‌ها در غرب شده بود. جامعه‌ی صنعتی پیشرفته نه تنها کالا‌های مصرفی بلکه همچین پذیرش نظمش را تولید انبوه کرده بود.

در جامعه‌ی دروغین، خنده یک بیماری است که به شادی حمله کرده و آن را در کلیت بی‌ارزش خود ادغام می‌کند.

مکتب فرانکفورت یک تردستی بورژازی بود که ژست یک موسسه مارکسیستی را می‌گرفت.

انسان به حسب فطرت خود قبل از آن‌که با پدیده ‌های تاریخی ارتباط داشته باشد که از مسیر عمل و اراده او شکل گرفته‌اند و قبل از آنکه با موجودات محدود ارتباط و تعامل داشته باشد، با هستی نامحدود و مقدسی ارتباط دارد که به دلیل تعالی و نامحدود بودن خود، همه‌جا حضور دارد و در نتیجه از خود انسان به انسان نزدیک‌تر است. انسان برخی از مفاهیم و معانی و برخی گرایش‌ها و تمایلات را از طریق این ارتباط که ارتباطی بی‌تکلف و بی‌قیاس با رب انسان است به دست می‌‌آورد.

چند روز بعد برای گرفتن نتیجه به سپاه رفت، شنید ماشاءالله قبول شده، اما او در گزینش رد شده است. تیشرت تنگ و بازوهای برآمده کار دستش داده بود. غمگین و ناراحت از سپاه بیرون رفت.