بریده‌های کتاب محمد رضائیان

حرکت انسان از لحظه ای است که فاصله بین آنچه را که هست و آنچه را که باید باشد، احساس کند.

در موقعیت ضعف، وقتی تو نمی توانی اقدامی بکنی، بیرون بیا تا با قدرت برگردی.

مهم نیست در تاریکی هستیم یا نور؛ مهم این است که نور در راه ما افتاده یا در چشم ما؟

وقتی چیزی تکامل می یابد، همه چیز در اطراف آن نیز تکامل می یابند.

عشق، نگه داشتن شخص است...

چشمان شما قدرت روح شما را نشان می دهد.

تنها معنای زندگی خدمت به بشریت است. تنها کارهایی که ما برای یکدیگر انجام می دهیم باقی می ماند.

می خواهی به تو بگویم که چرا به بخاطر سپردنِ ظلمی که در حقمان شده برایمان مفید است؟ بله اینکه شاید بتوانیم آن را ببخشیم!

و از شگفتیهای روزگار اینکه اروپا از اسلام و مسلمین، آزادی و روشنگری و دانش و هنر آموخت و از کلیسا فشار و تضییق و ستم و کشتار و زجر و شکنجه دید، ولی در نتیجه، با کلیسای معاند و ستمگر همدست و همگام شده با راهنمایان و معلمان خود به دشمنی برخاست و به نابودیشان همت گماشت...

با نگاه کردن به گذشته می توانم بفهمم چه چیزی برایم اهمیت بیشتری دارد.

کاری که ارزش انجام دادن دارد،سخت است.