بریده‌های کتاب سید محمد موسوی

-... برخیزید آقا! باز شاید کسی خبری آورده باشد. - در برخاستن که هیچ حرفی نیست بانو! اما خدا کند که در این برخواستن، نفعی به حال کسی باشد؛ چون اگر رندی پشت در است که اینگونه بی‌صدا دقّ‌الباب می‌کند، این به آن معناست که مطلقاً طالبِ آن نیست که در به رویش گشاده شود.

اندیشیدن، حتی در بابِ غیرِ خدا، به تازه راه افتادگانی چون تو، غیر خدایی خواهد آموخت.

آیا حل شد آن مشکلی که هیچ مشکل نیست - مگر آن‌که تو بخواهی از آن مشکل بسازی؟

وفا مجوی ز کس ور سخن نمی‌شنوی به هرزه طالبِ سیمرغ و کیمیا می‌باش!

شماتت محبوب عجب خوب است، و اطاعت عاشق عجب شیرین!

و نیز ابوهریره شطرنج می‌باخت، و به قماربازی اشتغال می‌داشت، و دین و دیانت خود می‌باخت، و ورع و امانت را ضایع می‌ساخت. . . ﴿و در «نهاية» ابوالسعادات مبارک بن ابی‌الکرم. المعروف بابن أثير الجزري مسطور است﴾: و في حديث بعضهم قال: رأيت اباهريرة يلعب السدر، السدر لعبة يقامربها .... جلد ٥ صفحه ٢٣٦

پدر! آموزگاری دارم که می‌گوید: «آنگاه که با خداوندِ دو عالم و همه‌ی عالميان سخن می‌گویی، با صدای بلند بگو، و آنگاه که با خدای خويش راز و نياز می‌کنی، با چنان صدایِ بی‌صدایی بگو که اگر روحْ می‌گوید، جسم نشنود. فرق است ميان سخن گفتن با خداوندِ دو عالَم و خداوندِ دل.»

- آقا! غذای روح، آیا می‌تواند به غذای جسم تبدیل شود؟ - غذای حلال، از هر نوع به هر نوع قابل تبدیل است...

«مگر تو ميتوانى مردم را مجبور كنى كه ايمان آورند؟» یونس-۹۹

فقط ایمان قلبی هم کافی نیست، باید به خدا، به دامن خدا، یعنی به دامن آیین خدا و راه خدایی چنگ بزنید، مستمسک بشوید.

سنت خداست که آدمی که دائماً حساس نباشد، بایستی ضربت را ببیند و بخورد...