بریده‌های کتاب رسپینا

انسان با اختیار، بهتر از انسان بی‌اختیار است.

دلیل نداره همش به این فکر باشیم که آدم‌های دیگه از نوشته‌هامون لذت ببرن. گاهی همین که خودمون لذت ببریم کافیه.

"نوشتن توی هر شرایطی به آدم آرامش و قدرت می‌ده"

گاهی وقت‌ها به خودم می‌آم و می‌بینم همه زندگیم رو دارم به آینده‌ای فکر می‌کنم که بعیده اتفاق بیفته، در حالی که شب‌ها دوست دارم خواب گذشته رو ببینم.

گاهی وقت‌ها توی این دوراهی می‌مونیم که مسائل رو با فرض پیچیدگی حل کنیم یا با فرض سادگی.

همه جا پوشیده از برف بود. شاخه‌های یخ زده درختان چنار و بلوط به زیبایی می‌درخشیدن و من در میان انبوهی از درخت‌ها و بوته‌ها گم شده بودم...

خورشید به آرومی ناپدید می‌شد و از لابه‌لای ابرهای پراکنده، پرتوهای سرخ و خونین به اطراف می‌باشید. گویا هنگام غروب خورشید شاهرگش رو می‌شکافه و واسه خلق اندوهناک‌ترین اثر هنریش جانش را فدا می‌کنه.

(وَلَا یَحزُنْکَ قَوْلُهُمْ) یونس،65؛ سخن آنها تو را غمگین نسازد.

یک نکته بسیار مهم در پیمودن راه موفقیت این است که انسان بر حرف‌های حسودان و نااهلان جاهلان صبر کند و مواظب باشد که طعنه‌های ملامت کنندگان او را از ادامه مسیر باز ندارد.

ائمه با وجود مصیبت‌های زیاد صبر پیشه کردند و از جاده حقیقت منحرف نشده‌اند و این الگویی برای همه ما انسان‌هاست.

چنانچه مصیبتی از سوی دشمنان و مخالفان به آنها وارد شود و ناتوان از دفع آن باشند، امید به عدالت الهی در قیامت دارند و همین مسئله صبرشان را می‌افزاید و از انتقامجویی نادرست می‌پرهیزند.

چیزی که یه مرد رو تبدیل به یه هنرمند می‌کنه، دوست داشتن واقعی یه زنه.

روی نظم و وقت هم حساس بود و می‌گفت: 《وقتت رو هدر نده.》

با یاد شیطانی که هزاران سال سجده کرد و ذکر گفت نه، به یاد خدایی که او را با عشق آفریده است کلمه به کلمه اذکارش را گفت.

دنیا را با انتخاب‌های غلط به گند می‌کشند و دیگران را هم در این گند همراهی می‌کنند. زندگی خودش به درک، هر انسان می‌تواند زندگی هزارنفر را هم خراب کند. اما با غرور می‌ایستد و سینه جلو می‌دهد که زندگی خودم است.

آسایشی که به دست آورده بود برایش یکنواخت شده بود و کم کم داشت به طغیان می‌رسید!

خدا با قرآن داره محبتش رو به ما نشون می‌ده. البته یه ذره سخته که ما بفهمیم خدا با قرآن داره به ما محبت می‌کنه، اما وقتی فهمیدی کارت تمومه! خوراکت میشه قرآن، لذتت میشه قرآن، اُنست میشه قرآن، قدرتت میشه قرآن، سرگرمیت میشه قرآن...

اما این‌ها برای مسلمان‌ها رنگ و تعریف دیگر داشت. جسم را حریم می‌گذاشتند تا اصالت روح مطرح باشد!