بریده‌های کتاب ₙₐᵣGₑₛ

کارها در حقیقت امر خود به خود مشکل نیستند، این ما هستیم که آنها را بر خود مشکل می‌کنیم.

نماز ستون دین است، خیر و برکت است، آدم را زرنگ می‌کند، روح زندگی در بدن می‌دمد.

درراهی که ابتدایش تولد و انتهایش مرگ بود به‌نظر می‌آمد که همه جا زمین را از خار فرش کرده بودند انسان ها عوض آنکه خوش و خرم و خندان جویای سعادت و سلامت یکدیگر باشند تیشه به ریشه‌ی هم می‌زدند و از این عمل هرکس فقط نقش هوس های پست و پلید خود را در آب می‌دید.

وقتی که انسان دل و جرئت یا اراده‌ی قطعی دست زدن به کاری را ندارد کوچک‌ترین بهانه‌ای او را در تصمیم خود لرزان می‌کند.

زن نه برده است و نه اسیر و نه زیردست و نه عروسک... یکی است چون مرد و هردو نزد خدا محترمند، هرکه بنده تر عزیزتر!

محمد؛ یعنی ستوده شده!

چیزهایی که قبل از تولد شما اتفاق می‌افتند هم بر شما تاثیر می‌گذارند، و آدم‌هایی که قبل از شما آمده‌اند بر شما تاثیر می گذارند.

گاهی تو چیز قیمتی را فدا می‌کنی، تو در واقع آن را از دست نمی‌دهی. بلکه آن را در اختیار دیگران قرار می‌دهی.

مردن؟ پایان همه چیز نیست. ما فکر می‌کنیم هست. اما آن چیزی که اتفاق می‌افتد تنها سرآغاز است.

عدالت، بر مرگ و زندگی افراد حکم‌فرما نیست. اگر این‌طور بود، هیچ آدم خوبی در سن جوانی نمی‌مرد.

هیچ کاری تصادفی نیست و اینکه همه ما به یک نحوی باهم در ارتباطیم و اینکه شما زندگی هیچ کس را از کس دیگر نمی توانی جدا و بی ارتباط بدانی، مثل اینکه بخواهی نسیم را از باد جدا بدانی.

گاهی شبنمی از امید می‌درخشد و گاهی دریای ناامیدی به تلاطم می‌‌افتد ؛ و نتیجه تنها همان درد و ملال و یکنواختی است.

هرچه از کودکی فاصله می‌گرفت و به امروز نزدیکتر می‌شد، شادیهایش ناچیزتر می‌شدند.

آگاه باش عالم هستی ز بهر توست غیر از خدا هر آنچه بخواهی شکست توست

گاهی ساده بودن قشنگ است!

زندگی فقط و فقط به سبک شهدا زیباست.