بریدههای کتاب محمد صدرا علی گو محمد صدرا علی گو 20 ساعت پیش چوپاچو شاهین رهنما 4.7 1 صفحۀ 144 وهاب درحالی که حلب ها را در آغوش گرفته بود،مثل برق،از کنارم گذشت و رفت چسبید به رستم 0 3 محمد صدرا علی گو 1404/6/7 ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر لوئیس ساکر 4.2 151 صفحۀ 109 به عقیدهی من درون همه خوبی هست. شادی و غم را احساس می کنند اما گاهی مردم خیال می کنند که کسی هیولاست برای این که نمی توانند خوبی ای را که در درونش است ببینند بعد... اتفاق وحشتناکی می افتند! 0 11 محمد صدرا علی گو 1403/11/25 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 50 صفحۀ 57 0 29 محمد صدرا علی گو 1403/11/23 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 50 صفحۀ 12 هر وقت تیستو تنها می شد،روی نرده ها می نشست و حسابی سرسره بازی می کرد.این نرده ها سورتمه شخصی تیستو بود، قالیچه پرندهاش بود،و جاده جادویی اش.... 0 18 محمد صدرا علی گو 1403/11/13 فرار از کتابخانهی آقای لمونچلو کریس گرابنستاین 4.1 52 صفحۀ 57 «دانشی که به دیگران منتقل نشود،ناشناخته خواهد ماند؛لوییجی لمونچلو.» 0 24 محمد صدرا علی گو 1403/11/12 فرار از کتابخانهی آقای لمونچلو کریس گرابنستاین 4.1 52 صفحۀ 225 هِیلی با سر به دیوارِ شیشهای پشت کایل اشاره کرد.«پس چرا همین الان کارت کتابخونه اش رو کشید و رفت داخل اتاق گردهمایی شما؟» 0 2 محمد صدرا علی گو 1403/11/9 فرار از کتابخانهی آقای لمونچلو کریس گرابنستاین 4.1 52 صفحۀ 34 می دونی که قانون رو نمی شه برای هیچ کس عوض کرد،مثل قوانین همین بازیایی که خودت درموردشون نوشتی! 0 8
بریدههای کتاب محمد صدرا علی گو محمد صدرا علی گو 20 ساعت پیش چوپاچو شاهین رهنما 4.7 1 صفحۀ 144 وهاب درحالی که حلب ها را در آغوش گرفته بود،مثل برق،از کنارم گذشت و رفت چسبید به رستم 0 3 محمد صدرا علی گو 1404/6/7 ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر لوئیس ساکر 4.2 151 صفحۀ 109 به عقیدهی من درون همه خوبی هست. شادی و غم را احساس می کنند اما گاهی مردم خیال می کنند که کسی هیولاست برای این که نمی توانند خوبی ای را که در درونش است ببینند بعد... اتفاق وحشتناکی می افتند! 0 11 محمد صدرا علی گو 1403/11/25 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 50 صفحۀ 57 0 29 محمد صدرا علی گو 1403/11/23 تیستو سبز انگشتی موریس دروئون 4.5 50 صفحۀ 12 هر وقت تیستو تنها می شد،روی نرده ها می نشست و حسابی سرسره بازی می کرد.این نرده ها سورتمه شخصی تیستو بود، قالیچه پرندهاش بود،و جاده جادویی اش.... 0 18 محمد صدرا علی گو 1403/11/13 فرار از کتابخانهی آقای لمونچلو کریس گرابنستاین 4.1 52 صفحۀ 57 «دانشی که به دیگران منتقل نشود،ناشناخته خواهد ماند؛لوییجی لمونچلو.» 0 24 محمد صدرا علی گو 1403/11/12 فرار از کتابخانهی آقای لمونچلو کریس گرابنستاین 4.1 52 صفحۀ 225 هِیلی با سر به دیوارِ شیشهای پشت کایل اشاره کرد.«پس چرا همین الان کارت کتابخونه اش رو کشید و رفت داخل اتاق گردهمایی شما؟» 0 2 محمد صدرا علی گو 1403/11/9 فرار از کتابخانهی آقای لمونچلو کریس گرابنستاین 4.1 52 صفحۀ 34 می دونی که قانون رو نمی شه برای هیچ کس عوض کرد،مثل قوانین همین بازیایی که خودت درموردشون نوشتی! 0 8