بریده‌ای از کتاب تیستو سبز انگشتی اثر موریس دروئون

بریدۀ کتاب

صفحۀ 12

هر وقت تیستو تنها می شد،روی نرده ها می نشست و حسابی سرسره بازی می کرد.این نرده ها سورتمه شخصی تیستو بود، قالیچه پرنده‌اش بود،و جاده جادویی اش....

هر وقت تیستو تنها می شد،روی نرده ها می نشست و حسابی سرسره بازی می کرد.این نرده ها سورتمه شخصی تیستو بود، قالیچه پرنده‌اش بود،و جاده جادویی اش....

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.