بریدههای کتاب ؛ ؛ 1403/11/9 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 87 صفحۀ 92 در همان لحظه یاد جواب یکی از سوالهای امتحان افتادم که تصور میکردم درست نوشتم. اما فهمیدم غلط بوده. نمیدونم چرا؛ اما مطمئن بودم اگر به بی بی دروغ نمیگفتم جوابم اشتباه در نمیآید. 0 2 ؛ 1403/11/5 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 308 صفحۀ 218 از ان گذشته، مجبور است نگاه های ملامت بار گربه راهم تحمل کند.«نگاه هایی که او را یاد سونیا می اندازد.» 0 2 ؛ 1403/11/5 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 308 صفحۀ 205 اوه همه تلاشش را کرد که از هیچ کدام اینها خوشش نیاید. اما سونیا به قدری هیجان زده بود که آخرش اوه را هم تحت تاثیر قرار داد. وقتی اوه را در آغوش میگرفت سونیا طوری با صدای بلند میخندید که او احساس میکرد خنده او را با تمام وجود احساس میکند. حتی کسی مثل اوه هم نمی توانست از این شرایط لذت نبرد. 0 2 ؛ 1403/10/18 ابوباران: خاطرات مدافع حرم، مصطفی نجیب از حضور فاطمیون در نبرد سوریه زهرا سادات ثابتی 3.8 12 صفحۀ 85 «بیاید ببینید حرم بی بی چقدر غربانه است!». 0 0 ؛ 1403/6/2 دختر خوب، خون بد: دنباله ای بر رمان «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» هالی جکسون 4.5 63 صفحۀ 21 کلمات در حفره ی عمیق وجودش فرو ریختند، چون به همان جا تعلق داشتند. 0 5 ؛ 1403/5/26 اماری و بازی بزرگ بی.بی. آلستون 4.3 0 صفحۀ 14 همان کسی که فکر می کردم دوستم است. 0 1 ؛ 1403/5/26 اماری و بازی بزرگ بی.بی. آلستون 4.3 0 صفحۀ 23 شاید فقط دارم بیش از حد فکر میکنم. 0 1 ؛ 1403/5/26 اماری و بازی بزرگ بی.بی. آلستون 4.3 0 صفحۀ 26 سعی می کنم همچنان لبخند بزنم ولی مطمئن نیستم که لبخندم چقدر واقعی است. 0 1
بریدههای کتاب ؛ ؛ 1403/11/9 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 87 صفحۀ 92 در همان لحظه یاد جواب یکی از سوالهای امتحان افتادم که تصور میکردم درست نوشتم. اما فهمیدم غلط بوده. نمیدونم چرا؛ اما مطمئن بودم اگر به بی بی دروغ نمیگفتم جوابم اشتباه در نمیآید. 0 2 ؛ 1403/11/5 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 308 صفحۀ 218 از ان گذشته، مجبور است نگاه های ملامت بار گربه راهم تحمل کند.«نگاه هایی که او را یاد سونیا می اندازد.» 0 2 ؛ 1403/11/5 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 308 صفحۀ 205 اوه همه تلاشش را کرد که از هیچ کدام اینها خوشش نیاید. اما سونیا به قدری هیجان زده بود که آخرش اوه را هم تحت تاثیر قرار داد. وقتی اوه را در آغوش میگرفت سونیا طوری با صدای بلند میخندید که او احساس میکرد خنده او را با تمام وجود احساس میکند. حتی کسی مثل اوه هم نمی توانست از این شرایط لذت نبرد. 0 2 ؛ 1403/10/18 ابوباران: خاطرات مدافع حرم، مصطفی نجیب از حضور فاطمیون در نبرد سوریه زهرا سادات ثابتی 3.8 12 صفحۀ 85 «بیاید ببینید حرم بی بی چقدر غربانه است!». 0 0 ؛ 1403/6/2 دختر خوب، خون بد: دنباله ای بر رمان «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» هالی جکسون 4.5 63 صفحۀ 21 کلمات در حفره ی عمیق وجودش فرو ریختند، چون به همان جا تعلق داشتند. 0 5 ؛ 1403/5/26 اماری و بازی بزرگ بی.بی. آلستون 4.3 0 صفحۀ 14 همان کسی که فکر می کردم دوستم است. 0 1 ؛ 1403/5/26 اماری و بازی بزرگ بی.بی. آلستون 4.3 0 صفحۀ 23 شاید فقط دارم بیش از حد فکر میکنم. 0 1 ؛ 1403/5/26 اماری و بازی بزرگ بی.بی. آلستون 4.3 0 صفحۀ 26 سعی می کنم همچنان لبخند بزنم ولی مطمئن نیستم که لبخندم چقدر واقعی است. 0 1