بریدههای کتاب مَحیْآ؛ مَحیْآ؛ 1404/5/4 - 18:43 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 256 به پیرسوک گفتندچرا زمستان نمیآیی؟گفت مگر تابستان چه گلی بر سرم زدید؟ 1 11 مَحیْآ؛ 1404/5/3 - 10:55 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 6 اگر آدم ها فکر نکنند، چه تفاوتی با بقیه جان داران دارند؟ 0 15 مَحیْآ؛ 1404/5/3 - 10:53 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 6 0 16 مَحیْآ؛ 1404/5/3 - 10:41 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 5 «به آنچه که ما را با بعضی از آدم ها وابسته میکند، نام عشق ندهیم.» 0 19 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 23:19 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 66 هیچ قانونی نیست که بیش از بردن اهمیت داشته باشه. 0 12 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 18:13 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 44 «از دشمن خود خشمگین بودم: خشمم را بر زبان نیاوردم، این خشم اوج گرفت.» 0 8 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 18:11 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 44 «از دوستم خشمگین بودم: خشم خود را با او در میان گذاشتم، خشمم فرو نشست.» 0 13 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 00:26 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 10 0 7 مَحیْآ؛ 1404/3/19 - 22:30 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 126 گفت: آدم باید پلهارا خراب کند تا راه برگشتن نداشته باشد. این حرفها مثل درس است، ما باید از بر کنیم. 0 26 مَحیْآ؛ 1404/3/16 - 01:51 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 125 روشن دلی لازم است تا بتوان با روشنفکری و بی دخالت غیر ، برای مردم این مملکت کاری کرد. 0 10 مَحیْآ؛ 1404/3/16 - 01:39 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 111 0 10 مَحیْآ؛ 1404/3/16 - 01:29 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 107 1 5 مَحیْآ؛ 1404/3/15 - 12:58 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 78 گفت آدم با کسی در زندگیهای قبلی دمخور بوده، بعد از او جدا شده،هی به این دنیا میآید تا او را پیدا کند. فراغ میکشد و انتظار میکشد، وقتی پیدایش کرد و شناختش مگر میتواند ولش کند؟ 2 39 مَحیْآ؛ 1404/3/13 - 16:57 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 74 عشق از این بسیار کرده است و کند خرقه با زنار کرده است و کند 1 7 مَحیْآ؛ 1404/3/13 - 16:55 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 74 آخر آدم باید در این دنیا یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند. باید بتواند چیزی را تغییر بدهد. حالا که کاری نمانده بکنم پس عشق میورزم. 0 9 مَحیْآ؛ 1404/3/12 - 17:27 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 77 خواهر سعی کن روی پای خودت بایستی. اگر افتادی،بدان که در این دنیا هیچکس خم نمیشود دست ترا بگیرد بلندت کند . سعی کن خودت پا شوی. 0 4 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 22:20 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 67 «فکرش را میکنم میبینم همه ما در تمام عمرمان بچه هایی هستیم که به اسباب بازیهایمان دل خوش کرده ایم و وای به روزی که دلخوشیهایمان را از میگیرند، یا نمیگذارند به دلخوشیهایمان برسیم. بچه هایمان ،مادر هایمان، فلسفه هایمان....مذهبمان...» 0 15 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 20:24 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 65 0 11 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 20:19 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 65 خانم فاطمه غمگین گفت:«آدم را قلیانی میکنند ،تریاکی میکنند، بس که به آدم سخت میگیرند. زن داداش اگر میتوانی نکش. اعتیاد بد چیزی است.» 0 7 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 20:18 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 63 آدم نباید در این دنیا خودش را به چیزی دل بسته کند تا وقتی از دستش رفت غصه بخورد... 0 7
بریدههای کتاب مَحیْآ؛ مَحیْآ؛ 1404/5/4 - 18:43 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 256 به پیرسوک گفتندچرا زمستان نمیآیی؟گفت مگر تابستان چه گلی بر سرم زدید؟ 1 11 مَحیْآ؛ 1404/5/3 - 10:55 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 6 اگر آدم ها فکر نکنند، چه تفاوتی با بقیه جان داران دارند؟ 0 15 مَحیْآ؛ 1404/5/3 - 10:53 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 6 0 16 مَحیْآ؛ 1404/5/3 - 10:41 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 5 «به آنچه که ما را با بعضی از آدم ها وابسته میکند، نام عشق ندهیم.» 0 19 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 23:19 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 66 هیچ قانونی نیست که بیش از بردن اهمیت داشته باشه. 0 12 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 18:13 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 44 «از دشمن خود خشمگین بودم: خشمم را بر زبان نیاوردم، این خشم اوج گرفت.» 0 8 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 18:11 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 44 «از دوستم خشمگین بودم: خشم خود را با او در میان گذاشتم، خشمم فرو نشست.» 0 13 مَحیْآ؛ 1404/4/28 - 00:26 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 79 صفحۀ 10 0 7 مَحیْآ؛ 1404/3/19 - 22:30 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 126 گفت: آدم باید پلهارا خراب کند تا راه برگشتن نداشته باشد. این حرفها مثل درس است، ما باید از بر کنیم. 0 26 مَحیْآ؛ 1404/3/16 - 01:51 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 125 روشن دلی لازم است تا بتوان با روشنفکری و بی دخالت غیر ، برای مردم این مملکت کاری کرد. 0 10 مَحیْآ؛ 1404/3/16 - 01:39 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 111 0 10 مَحیْآ؛ 1404/3/16 - 01:29 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 107 1 5 مَحیْآ؛ 1404/3/15 - 12:58 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 78 گفت آدم با کسی در زندگیهای قبلی دمخور بوده، بعد از او جدا شده،هی به این دنیا میآید تا او را پیدا کند. فراغ میکشد و انتظار میکشد، وقتی پیدایش کرد و شناختش مگر میتواند ولش کند؟ 2 39 مَحیْآ؛ 1404/3/13 - 16:57 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 74 عشق از این بسیار کرده است و کند خرقه با زنار کرده است و کند 1 7 مَحیْآ؛ 1404/3/13 - 16:55 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 74 آخر آدم باید در این دنیا یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند. باید بتواند چیزی را تغییر بدهد. حالا که کاری نمانده بکنم پس عشق میورزم. 0 9 مَحیْآ؛ 1404/3/12 - 17:27 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 77 خواهر سعی کن روی پای خودت بایستی. اگر افتادی،بدان که در این دنیا هیچکس خم نمیشود دست ترا بگیرد بلندت کند . سعی کن خودت پا شوی. 0 4 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 22:20 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 67 «فکرش را میکنم میبینم همه ما در تمام عمرمان بچه هایی هستیم که به اسباب بازیهایمان دل خوش کرده ایم و وای به روزی که دلخوشیهایمان را از میگیرند، یا نمیگذارند به دلخوشیهایمان برسیم. بچه هایمان ،مادر هایمان، فلسفه هایمان....مذهبمان...» 0 15 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 20:24 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 65 0 11 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 20:19 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 65 خانم فاطمه غمگین گفت:«آدم را قلیانی میکنند ،تریاکی میکنند، بس که به آدم سخت میگیرند. زن داداش اگر میتوانی نکش. اعتیاد بد چیزی است.» 0 7 مَحیْآ؛ 1404/3/11 - 20:18 سووشون سیمین دانشور 4.1 329 صفحۀ 63 آدم نباید در این دنیا خودش را به چیزی دل بسته کند تا وقتی از دستش رفت غصه بخورد... 0 7