بریدههای کتاب مَحیْآ؛ مَحیْآ؛ 1403/11/2 تاج نیمه شب (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.5 1 صفحۀ 47 سلینا از وقتی که چشمش به شاهدخت افتاد مهرش به دلش نشست و احساس کرد مانند روح خواهران دوقلویی هستند که بعد از مدت ها دوری دوباره به هم رسیده اند. یک دوست روحانی... که دیگر وجود نداشت ! 0 17 مَحیْآ؛ 1403/11/1 تاج نیمه شب (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.5 1 صفحۀ 1 روزگاری بود که دربار به این وضع نبود. زمانی بود که مردم برای شرافت و وفاداری ارزش قائل بودند و اطاعت از یک فرمانروا از سر ترس و فرمانبرداری نبود. 0 17 مَحیْآ؛ 1403/10/26 تاج نیمه شب (بخش اول) جلد 3 سارا جی. ماس 4.6 1 صفحۀ 119 فقط با چشم میتوان حقیقت را دید! 0 11 مَحیْآ؛ 1403/10/19 اریکه شیشه ای (بخش دوم) جلد 2 سارا جی. ماس 4.5 3 صفحۀ 34 فایده ی قلب چیه اگه نتونی ازش برای بخشیدن نقایص دیگران که ذهنت قضاوتشون میکنه استفاده کنی؟ 0 8 مَحیْآ؛ 1403/10/18 سریر شیشهای – جلد ۱ – اریکه شیشهای (بخش اول) جلد 1 سارا جی. ماس 4.5 8 صفحۀ 211 با اینکه سلینا تاریکی را خوب میشناخت،آنقدر احمق نبود که به آن اعتماد کند. 0 5 مَحیْآ؛ 1403/10/18 سریر شیشهای – جلد ۱ – اریکه شیشهای (بخش اول) جلد 1 سارا جی. ماس 4.5 8 صفحۀ 180 کیه که دلش بخواد ازش متنفر باشن؟هرچند شخصا ترجیح میدم ازم متنفر باشن تا اینکه نادیده گرفته بشم. 0 8 مَحیْآ؛ 1403/10/17 سریر شیشهای – جلد ۱ – اریکه شیشهای (بخش اول) جلد 1 سارا جی. ماس 4.5 8 صفحۀ 75 «توی کتابخونه نیازی به نگهبان نیست:»اوه!چقدر این حرف اشتباه است! کتابخانه ها پر از افکارو روش هایی است که ممکن است به خطرناک ترین و قدرتمند ترین سلاح های جهان تبدیل شود. 2 11 مَحیْآ؛ 1403/7/26 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.3 43 صفحۀ 22 مهارت کسی که در زندگی ترک شده در این است که هیچوقت اجازه ندهد دلتنگ کسی شود که رفته 0 14 مَحیْآ؛ 1403/7/20 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.3 43 صفحۀ 10 چرا یه تیر و دو نشون ،وقتی میتونی دوازده نشون رو بزنی؟ 0 10 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 89 شیطانی که میشناسی بهتر از شیطانی است که نمیشناسی 1 13 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 87 قدرت فاسد میکند. قدرت مطلق فساد مطلق در پی دارد. 0 10 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 83 هیچ چیز جز مرگ و مالیات قطعی نیست. 0 6 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 81 به زودی همه ازت یه چیزی خواهند خواست. 0 6 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 63 خشم جهنم هم به اندازه زنی نیست که بهش بی حرمتی شده. 0 4 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 60 0 4 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 61 گاهی چیزهایی که از نظر بیرونی متفاوت به نظر میرسن،در درون،دقیقا یکسان ان. 0 2 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 35 اگه بله بشه نه و یه بار بشه هرگز ،در اون صورت یه مثلث چند وجه داره؟ 0 1 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 5 مادرم میگفت همه باید همیشه دست کم یه راز داشته باشند. 0 1 مَحیْآ؛ 1403/6/24 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 139 یک پلیان تلخ خیلی بهتر از تلخی بی پایان است. 0 7 مَحیْآ؛ 1403/6/20 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 16 به خودم گفتم:«بجنب،یکبار برای همیشه از ته دل گریه کن. بعداشک هایت را خشک کن،دستمالت را کنار بگذار،هیکل بزرگ ماتم زده ات را تکانی بده و تمامش کن. به چیز دیگری فکر کن. راه بیفت و همه چیز را از نو شروع کن.» 0 12
بریدههای کتاب مَحیْآ؛ مَحیْآ؛ 1403/11/2 تاج نیمه شب (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.5 1 صفحۀ 47 سلینا از وقتی که چشمش به شاهدخت افتاد مهرش به دلش نشست و احساس کرد مانند روح خواهران دوقلویی هستند که بعد از مدت ها دوری دوباره به هم رسیده اند. یک دوست روحانی... که دیگر وجود نداشت ! 0 17 مَحیْآ؛ 1403/11/1 تاج نیمه شب (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.5 1 صفحۀ 1 روزگاری بود که دربار به این وضع نبود. زمانی بود که مردم برای شرافت و وفاداری ارزش قائل بودند و اطاعت از یک فرمانروا از سر ترس و فرمانبرداری نبود. 0 17 مَحیْآ؛ 1403/10/26 تاج نیمه شب (بخش اول) جلد 3 سارا جی. ماس 4.6 1 صفحۀ 119 فقط با چشم میتوان حقیقت را دید! 0 11 مَحیْآ؛ 1403/10/19 اریکه شیشه ای (بخش دوم) جلد 2 سارا جی. ماس 4.5 3 صفحۀ 34 فایده ی قلب چیه اگه نتونی ازش برای بخشیدن نقایص دیگران که ذهنت قضاوتشون میکنه استفاده کنی؟ 0 8 مَحیْآ؛ 1403/10/18 سریر شیشهای – جلد ۱ – اریکه شیشهای (بخش اول) جلد 1 سارا جی. ماس 4.5 8 صفحۀ 211 با اینکه سلینا تاریکی را خوب میشناخت،آنقدر احمق نبود که به آن اعتماد کند. 0 5 مَحیْآ؛ 1403/10/18 سریر شیشهای – جلد ۱ – اریکه شیشهای (بخش اول) جلد 1 سارا جی. ماس 4.5 8 صفحۀ 180 کیه که دلش بخواد ازش متنفر باشن؟هرچند شخصا ترجیح میدم ازم متنفر باشن تا اینکه نادیده گرفته بشم. 0 8 مَحیْآ؛ 1403/10/17 سریر شیشهای – جلد ۱ – اریکه شیشهای (بخش اول) جلد 1 سارا جی. ماس 4.5 8 صفحۀ 75 «توی کتابخونه نیازی به نگهبان نیست:»اوه!چقدر این حرف اشتباه است! کتابخانه ها پر از افکارو روش هایی است که ممکن است به خطرناک ترین و قدرتمند ترین سلاح های جهان تبدیل شود. 2 11 مَحیْآ؛ 1403/7/26 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.3 43 صفحۀ 22 مهارت کسی که در زندگی ترک شده در این است که هیچوقت اجازه ندهد دلتنگ کسی شود که رفته 0 14 مَحیْآ؛ 1403/7/20 ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.3 43 صفحۀ 10 چرا یه تیر و دو نشون ،وقتی میتونی دوازده نشون رو بزنی؟ 0 10 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 89 شیطانی که میشناسی بهتر از شیطانی است که نمیشناسی 1 13 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 87 قدرت فاسد میکند. قدرت مطلق فساد مطلق در پی دارد. 0 10 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 83 هیچ چیز جز مرگ و مالیات قطعی نیست. 0 6 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 81 به زودی همه ازت یه چیزی خواهند خواست. 0 6 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 63 خشم جهنم هم به اندازه زنی نیست که بهش بی حرمتی شده. 0 4 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 60 0 4 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 61 گاهی چیزهایی که از نظر بیرونی متفاوت به نظر میرسن،در درون،دقیقا یکسان ان. 0 2 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 35 اگه بله بشه نه و یه بار بشه هرگز ،در اون صورت یه مثلث چند وجه داره؟ 0 1 مَحیْآ؛ 1403/7/12 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 100 صفحۀ 5 مادرم میگفت همه باید همیشه دست کم یه راز داشته باشند. 0 1 مَحیْآ؛ 1403/6/24 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 139 یک پلیان تلخ خیلی بهتر از تلخی بی پایان است. 0 7 مَحیْآ؛ 1403/6/20 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 39 صفحۀ 16 به خودم گفتم:«بجنب،یکبار برای همیشه از ته دل گریه کن. بعداشک هایت را خشک کن،دستمالت را کنار بگذار،هیکل بزرگ ماتم زده ات را تکانی بده و تمامش کن. به چیز دیگری فکر کن. راه بیفت و همه چیز را از نو شروع کن.» 0 12