بریدههای کتاب matin khanum matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 رویاهایم محو و نابود شده بود، درست مثل برگ زرد درختان یکی یکی روی زمین می افتاد. 0 3 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 6 حیران بودم که پس بر سر رویاهایم چه آمد، سرتکان میدادم و با خودم میگفتم که این سالها عجب سریع میگذرند، دوباره از خودم میپرسیدم، با سالهای عمرم چه کرده ام؟ روزهای بهترم را کجا دفن کرده ام؟ اصلا زندگی کردم یا نه؟ 0 0 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 1 حتی رویاها هم بهای خودشان را دارند 0 6 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 اما زندگی تو چطور؟ همش ختم میشود به یک خیالپردازی بی روح و یکنواخت، چیزی وقیح و ترسناک 0 0 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 اینجور زندگی کردن جرم است و گناه 0 0 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 نه نه دیگر نبايد چنین باشد ديگر نباید غم فراق بکشیم 0 0 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 بیش از هر روز دیگری میفهمم که بهترين سال های عمرم را از کف دادم... 0 0 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 1 هنوز چیزی از این دنیا نمیخواهد، چون در دنیایی زندگی میکند، که فراتر از هر آرزوییست، چون همه چیز دارد، چون سیرِ سیر است، چون او هنرمند زندگی خود است و هر ساعت آن را مطابق با جدیدترین آمال و آرزوهایش خلق میکند 0 4 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 6 بعضی وقت ها خیال پردازی واقعا خوب است، اما... خدا آن روز را نیاورد که کارهای مهمتر از خیال بافی داشته باشی 0 7 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 1 +من هیچ داستانی ندارم -اگر داستانی نداريد پس چطور تا حالا زندگی کرده اید؟ +همینطوری روزم را شب کردم و شبم را صبحی دیگر، بدون هیچ داستانی؛ به قول معروف خودم بودم و خودم، تنهای تنها، کاملا تنها... 0 0
بریدههای کتاب matin khanum matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 رویاهایم محو و نابود شده بود، درست مثل برگ زرد درختان یکی یکی روی زمین می افتاد. 0 3 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 6 حیران بودم که پس بر سر رویاهایم چه آمد، سرتکان میدادم و با خودم میگفتم که این سالها عجب سریع میگذرند، دوباره از خودم میپرسیدم، با سالهای عمرم چه کرده ام؟ روزهای بهترم را کجا دفن کرده ام؟ اصلا زندگی کردم یا نه؟ 0 0 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 1 حتی رویاها هم بهای خودشان را دارند 0 6 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 اما زندگی تو چطور؟ همش ختم میشود به یک خیالپردازی بی روح و یکنواخت، چیزی وقیح و ترسناک 0 0 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 اینجور زندگی کردن جرم است و گناه 0 0 matin khanum 1404/6/5 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 نه نه دیگر نبايد چنین باشد ديگر نباید غم فراق بکشیم 0 0 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 3 بیش از هر روز دیگری میفهمم که بهترين سال های عمرم را از کف دادم... 0 0 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 1 هنوز چیزی از این دنیا نمیخواهد، چون در دنیایی زندگی میکند، که فراتر از هر آرزوییست، چون همه چیز دارد، چون سیرِ سیر است، چون او هنرمند زندگی خود است و هر ساعت آن را مطابق با جدیدترین آمال و آرزوهایش خلق میکند 0 4 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 6 بعضی وقت ها خیال پردازی واقعا خوب است، اما... خدا آن روز را نیاورد که کارهای مهمتر از خیال بافی داشته باشی 0 7 matin khanum 1404/6/4 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 583 صفحۀ 1 +من هیچ داستانی ندارم -اگر داستانی نداريد پس چطور تا حالا زندگی کرده اید؟ +همینطوری روزم را شب کردم و شبم را صبحی دیگر، بدون هیچ داستانی؛ به قول معروف خودم بودم و خودم، تنهای تنها، کاملا تنها... 0 0