بریدههای کتاب luka luka 1402/9/12 مغازه خودکشی ژان تولی 3.3 450 صفحۀ 1 ایادرزندگیتانشکستخورید؟ لاقلمرگموفقیداشتهباشید. 0 8 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 تو داری میمیری و ممکنه هیچ وقت نتونم بهاندازهٔ کافی بهت بگم که چقدر ازت ممنونم. برای همین، تا وقت داریم، میخوام تا جایی که میتونم، بهت بگم ممنونم، ممنونم، ممنونم و ممنونم.. 0 8 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 بابا میگفت خداحافظی ممکنترین غیرممکن است. چون هیچ وقت دلت نمیخواهد به زبان بیاوریاش، اما احمقانه است که وقتی فرصتش را داری، از آن استفاده نکنی..:) 0 3 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 همان جایی که زندگی میکرد مُرد، در تختخوابش. 0 1 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 3 زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین. 0 34 luka 1402/9/11 کتک خور سلطنتی سید فلایشمن 3.5 8 صفحۀ 13 در اتاقک بالای برج،شاهزاده با اخم به پیر خیره شد و گفت:《 تو بدترین کتک خوری هستی که تا حالا داشتهم! چرا وقتی کتک میخوری، خفهخون میگیری؟! چه جوری میتونی؟!》 جمی شانه بالا انداخت و گفت:《 نمیدونم!》 _ یه کتک خور به دنیا اومده که زوزه بکشه! مثل خوکی که تو گل گیر افتاده! میفهمی؟ 0 3 luka 1402/9/9 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 درخیابانقدممیزنمولیاینباردستینیستکهمرابگیرد:) 1 24
بریدههای کتاب luka luka 1402/9/12 مغازه خودکشی ژان تولی 3.3 450 صفحۀ 1 ایادرزندگیتانشکستخورید؟ لاقلمرگموفقیداشتهباشید. 0 8 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 تو داری میمیری و ممکنه هیچ وقت نتونم بهاندازهٔ کافی بهت بگم که چقدر ازت ممنونم. برای همین، تا وقت داریم، میخوام تا جایی که میتونم، بهت بگم ممنونم، ممنونم، ممنونم و ممنونم.. 0 8 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 بابا میگفت خداحافظی ممکنترین غیرممکن است. چون هیچ وقت دلت نمیخواهد به زبان بیاوریاش، اما احمقانه است که وقتی فرصتش را داری، از آن استفاده نکنی..:) 0 3 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 همان جایی که زندگی میکرد مُرد، در تختخوابش. 0 1 luka 1402/9/12 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 3 زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین. 0 34 luka 1402/9/11 کتک خور سلطنتی سید فلایشمن 3.5 8 صفحۀ 13 در اتاقک بالای برج،شاهزاده با اخم به پیر خیره شد و گفت:《 تو بدترین کتک خوری هستی که تا حالا داشتهم! چرا وقتی کتک میخوری، خفهخون میگیری؟! چه جوری میتونی؟!》 جمی شانه بالا انداخت و گفت:《 نمیدونم!》 _ یه کتک خور به دنیا اومده که زوزه بکشه! مثل خوکی که تو گل گیر افتاده! میفهمی؟ 0 3 luka 1402/9/9 هر دو در نهایت میمیرند آدام سیلورا 4.1 258 صفحۀ 318 درخیابانقدممیزنمولیاینباردستینیستکهمرابگیرد:) 1 24