بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 82 خوش بختی تو برای من گرانبها تر از کامکاری خود من است. 0 2 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 64 چشم های تو که مثل خون در رگ های من دوید، یک بار دیگر مرا به زندگی بازگرداند. 0 2 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 45 برای خاطر تو که زیباترین شعر منی. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 28 از این به بعد، برای عشقی که به بزرگی آسمان هاست، روی زمین حساب باز نکنی. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 24 افسوس که زبان و لبان تو به قدر چشم هایت مرا دوست نمیدارند. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 22 درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرف های تو. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 21 سکوت تو، شعر را در روح من میخشکاند. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 16 معنی با تو بودن برای من به سلطنت رسیدن است. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 11 هرچه بیشتر میبینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود. 0 1 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 187 درحالی به جک مشاوره روانشناسی میدادم که خودم گرفتار ترس های مشابه بودم. 0 2 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 153 فهمیدم که چطور میتوانی از میل مشت زدن توی صورت یک آدم به اشتیاق بوسیدنش برسی. 0 1 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 151 به همان سرعتی که آمده بودم، ترکش میکردم و خاطرات تا همیشه همراهم میماند. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 149 آن لاکی، که روی صحنه ها جذابیت و اعتمادبنفس از سر و رویش میبارید، چیزی جز یک نمایش ساختگی نبود. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 131 اگه فرمون زندگیت رو بدی دست منیّت و خودشیفتگی، چیزی که میسازی و چیزی که در آخر برات میمونه نمیتونه خیلی معنادار باشه. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 126 خانواده ام برای شکوفایی من، هرکاری که از دستشان برمیآمد، انجام دادند. اما در نهایت آن راه را خودم ساخته بودم. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 102 وقتی معروف باشی، فرقی ندارد چه شکلی هستی و از چه جنسی. نه پشتکارت مطرح است، نه مهربانی و هوشت. هرکس تکه ای از تو را میخواهد. آدم ها حاضرند همه رفتار هایت را تحمل کنند تا فقط کمی تحویلشان بگیری. این طور دلشان گرم میشود که عضوی از یک چیز ارزشمندند. 0 0 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 379 دنیای الکترونیک به قدری پیچیده است و به قدری سریع تغییر میکند که من شک دارم کسی بتواند آن را کاملا بفهمد، یا کنترلش کند. 0 1 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 317 نیمی از حقیقت آدم را به بیراهه میکشاند. 0 0 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 269 برای اثر گذاشتن روی منبع قدرت، باید نزدیک آن بمانی. 0 0 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 233 دست کم گرفتن حریف همیشه اشتباه است. 0 0
بریدههای کتاب فاطمه فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 82 خوش بختی تو برای من گرانبها تر از کامکاری خود من است. 0 2 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 64 چشم های تو که مثل خون در رگ های من دوید، یک بار دیگر مرا به زندگی بازگرداند. 0 2 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 45 برای خاطر تو که زیباترین شعر منی. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 28 از این به بعد، برای عشقی که به بزرگی آسمان هاست، روی زمین حساب باز نکنی. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 24 افسوس که زبان و لبان تو به قدر چشم هایت مرا دوست نمیدارند. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 22 درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرف های تو. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 21 سکوت تو، شعر را در روح من میخشکاند. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 16 معنی با تو بودن برای من به سلطنت رسیدن است. 0 1 فاطمه 1404/4/11 مثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا احمد شاملو 4.0 54 صفحۀ 11 هرچه بیشتر میبینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر میشود. 0 1 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 187 درحالی به جک مشاوره روانشناسی میدادم که خودم گرفتار ترس های مشابه بودم. 0 2 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 153 فهمیدم که چطور میتوانی از میل مشت زدن توی صورت یک آدم به اشتیاق بوسیدنش برسی. 0 1 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 151 به همان سرعتی که آمده بودم، ترکش میکردم و خاطرات تا همیشه همراهم میماند. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 149 آن لاکی، که روی صحنه ها جذابیت و اعتمادبنفس از سر و رویش میبارید، چیزی جز یک نمایش ساختگی نبود. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 131 اگه فرمون زندگیت رو بدی دست منیّت و خودشیفتگی، چیزی که میسازی و چیزی که در آخر برات میمونه نمیتونه خیلی معنادار باشه. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 126 خانواده ام برای شکوفایی من، هرکاری که از دستشان برمیآمد، انجام دادند. اما در نهایت آن راه را خودم ساخته بودم. 0 0 فاطمه 1404/4/11 جایی که فقط خودمان می دانیم مورین گو 3.7 2 صفحۀ 102 وقتی معروف باشی، فرقی ندارد چه شکلی هستی و از چه جنسی. نه پشتکارت مطرح است، نه مهربانی و هوشت. هرکس تکه ای از تو را میخواهد. آدم ها حاضرند همه رفتار هایت را تحمل کنند تا فقط کمی تحویلشان بگیری. این طور دلشان گرم میشود که عضوی از یک چیز ارزشمندند. 0 0 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 379 دنیای الکترونیک به قدری پیچیده است و به قدری سریع تغییر میکند که من شک دارم کسی بتواند آن را کاملا بفهمد، یا کنترلش کند. 0 1 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 317 نیمی از حقیقت آدم را به بیراهه میکشاند. 0 0 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 269 برای اثر گذاشتن روی منبع قدرت، باید نزدیک آن بمانی. 0 0 فاطمه 1404/4/11 دیوار آتش هنینگ مانکل 3.6 4 صفحۀ 233 دست کم گرفتن حریف همیشه اشتباه است. 0 0