بریدههای کتاب شین.الف شین.الف 1404/3/6 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 120 زندگی کردن سخت است. گاهی آزاردهنده و گاهی هم طاقت فرساست. فکر اینکه میخواهم زندگی خوبی داشته باشم و ترسی که بعد از آن به وجود میآید، خسته کننده است. 0 2 شین.الف 1404/3/6 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 112 امیدوارم بهار را از دست ندهید تا زمستان از راه برسد. امیدوارم در آینده به زیبایی گذشته تاکید نکنید. فصل شما در لحظهای که هستید، بسیار درخشان است و دیگر باز نمیگردد. از حال لذت ببرید و به امید خوشبختی در آینده زندگی کنید. 0 2 شین.الف 1404/2/29 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 43 در یک روز معمولی ما با فراموشی زندگی میکنیم و از یاد میبریم که تمام لحظاتی که شاید آنها را خسته کننده میدانیم، در واقع یک معجزه هستند. 0 1 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 29 گاهی اوقات هیچ ایرادی ندارد که درد خود را مانند یک کودک بیرون بریزید؛اگر هم نمیتوانید این کار را انجام دهید، آن را آزادانه برای خودتان بیان کنید. 0 2 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 28 شاید ما بدون اینکه در قلبمان زمانی برای بلوغ داشته باشیم، بالغ شدهایم؛ چون زمان مارا کنار زده است و میگذرد. انگار همه به هم قول دادهاند و عجله دارند که به نام بزرگسالی دردهای خود را بپوشانند. 0 1 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 29 هیچکس برای داشتن یک زندگی دردناک به دنیا نیامده است. همهی ما این حق را داریم که رویای یک زندگی شاد را داشته باشیم. 0 1 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 29 چیزی وجود ندارد که ما مجبور به تحمل آن باشیم. چون دنیا سخت است، گریه کردن اشکالی ندارد. 0 4 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 10 بروز دادن غم، راه دیگری برای گفتن "دوستت دارم" است. 0 1 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 14 زمانی بود که عقب افتادن از دیگران، برایم یک ترس غیرقابل تحمل بود؛ چون ناتوان بودم و معنا و ارزش زندگیام را در نگاه دیگران جستجو میکردم و سعی داشتم خودم را بین قضاوتهای مردم پیدا کنم. اما الان میدانم که علت همه چیز فقط و فقط خودم هستم. 0 1 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 14 در مسیر خودت باش، نه دیگران. 0 4 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 15 اینکه موقعیت فعلی شما با دیگرا متفاوت است،به این معنا نیست که عقب ماندهاید؛ بلکه به این معنی است که به مسیر دیگری میروید. 0 6 شین.الف 1404/2/22 همزادهای بورخس احمد اخوت 4.2 4 صفحۀ 93 و بدین ترتیب زندگی من سراسر فرار است، و همهچیز را از دست میدهم، همهچیز را به نسیان یا به آن من ِ دیگر میبازم. 0 38 شین.الف 1404/2/21 واژه هایی در اعماق آبی دریا کت کرولی 4.0 62 صفحۀ 37 «من هیچوقت یک بچهٔ شاد نبودم.» 0 3 شین.الف 1404/2/21 واژه هایی در اعماق آبی دریا کت کرولی 4.0 62 صفحۀ 36 میگوید: «هیچکس دلیلی برای بیدار شدن نداره، زندگی کلا بیمعنیه و انسانها مجبورن به هرحال بیدار بشن.» 0 8 شین.الف 1404/2/21 وقتی اثری هنری بودم اریک امانوئل اشمیت 3.7 29 صفحۀ 11 روی کرهی زمین هزاران نفر مثل من به هیچ دردی نمیخورند. نباید از خودم بیشتر از این انتظار داشته باشم. وقت آن رسیده بود که کمی اراده بارِ زندگی خودم کنم. خب زندگی را به من دادهاند، پایان دادن به آن بماند به عهدهی خودم! 0 1 شین.الف 1404/2/21 وقتی اثری هنری بودم اریک امانوئل اشمیت 3.7 29 صفحۀ 11 هربار دست به خودکشی زدم ناموفق بود. راستش توی هر کاری ناموفق بودم: هم در زندگی هم در خودکشی. 0 1 شین.الف 1404/2/21 وقتی اثری هنری بودم اریک امانوئل اشمیت 3.7 29 صفحۀ 175 نه به آمدن صبح امید داشتم و نه به ادامهی زندگی. 0 25
بریدههای کتاب شین.الف شین.الف 1404/3/6 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 120 زندگی کردن سخت است. گاهی آزاردهنده و گاهی هم طاقت فرساست. فکر اینکه میخواهم زندگی خوبی داشته باشم و ترسی که بعد از آن به وجود میآید، خسته کننده است. 0 2 شین.الف 1404/3/6 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 112 امیدوارم بهار را از دست ندهید تا زمستان از راه برسد. امیدوارم در آینده به زیبایی گذشته تاکید نکنید. فصل شما در لحظهای که هستید، بسیار درخشان است و دیگر باز نمیگردد. از حال لذت ببرید و به امید خوشبختی در آینده زندگی کنید. 0 2 شین.الف 1404/2/29 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 43 در یک روز معمولی ما با فراموشی زندگی میکنیم و از یاد میبریم که تمام لحظاتی که شاید آنها را خسته کننده میدانیم، در واقع یک معجزه هستند. 0 1 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 29 گاهی اوقات هیچ ایرادی ندارد که درد خود را مانند یک کودک بیرون بریزید؛اگر هم نمیتوانید این کار را انجام دهید، آن را آزادانه برای خودتان بیان کنید. 0 2 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 28 شاید ما بدون اینکه در قلبمان زمانی برای بلوغ داشته باشیم، بالغ شدهایم؛ چون زمان مارا کنار زده است و میگذرد. انگار همه به هم قول دادهاند و عجله دارند که به نام بزرگسالی دردهای خود را بپوشانند. 0 1 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 29 هیچکس برای داشتن یک زندگی دردناک به دنیا نیامده است. همهی ما این حق را داریم که رویای یک زندگی شاد را داشته باشیم. 0 1 شین.الف 1404/2/28 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 29 چیزی وجود ندارد که ما مجبور به تحمل آن باشیم. چون دنیا سخت است، گریه کردن اشکالی ندارد. 0 4 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 10 بروز دادن غم، راه دیگری برای گفتن "دوستت دارم" است. 0 1 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 14 زمانی بود که عقب افتادن از دیگران، برایم یک ترس غیرقابل تحمل بود؛ چون ناتوان بودم و معنا و ارزش زندگیام را در نگاه دیگران جستجو میکردم و سعی داشتم خودم را بین قضاوتهای مردم پیدا کنم. اما الان میدانم که علت همه چیز فقط و فقط خودم هستم. 0 1 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 14 در مسیر خودت باش، نه دیگران. 0 4 شین.الف 1404/2/27 سلام انسان گرانقدر جونگ هان کیونگ 4.0 2 صفحۀ 15 اینکه موقعیت فعلی شما با دیگرا متفاوت است،به این معنا نیست که عقب ماندهاید؛ بلکه به این معنی است که به مسیر دیگری میروید. 0 6 شین.الف 1404/2/22 همزادهای بورخس احمد اخوت 4.2 4 صفحۀ 93 و بدین ترتیب زندگی من سراسر فرار است، و همهچیز را از دست میدهم، همهچیز را به نسیان یا به آن من ِ دیگر میبازم. 0 38 شین.الف 1404/2/21 واژه هایی در اعماق آبی دریا کت کرولی 4.0 62 صفحۀ 37 «من هیچوقت یک بچهٔ شاد نبودم.» 0 3 شین.الف 1404/2/21 واژه هایی در اعماق آبی دریا کت کرولی 4.0 62 صفحۀ 36 میگوید: «هیچکس دلیلی برای بیدار شدن نداره، زندگی کلا بیمعنیه و انسانها مجبورن به هرحال بیدار بشن.» 0 8 شین.الف 1404/2/21 وقتی اثری هنری بودم اریک امانوئل اشمیت 3.7 29 صفحۀ 11 روی کرهی زمین هزاران نفر مثل من به هیچ دردی نمیخورند. نباید از خودم بیشتر از این انتظار داشته باشم. وقت آن رسیده بود که کمی اراده بارِ زندگی خودم کنم. خب زندگی را به من دادهاند، پایان دادن به آن بماند به عهدهی خودم! 0 1 شین.الف 1404/2/21 وقتی اثری هنری بودم اریک امانوئل اشمیت 3.7 29 صفحۀ 11 هربار دست به خودکشی زدم ناموفق بود. راستش توی هر کاری ناموفق بودم: هم در زندگی هم در خودکشی. 0 1 شین.الف 1404/2/21 وقتی اثری هنری بودم اریک امانوئل اشمیت 3.7 29 صفحۀ 175 نه به آمدن صبح امید داشتم و نه به ادامهی زندگی. 0 25