بریدههای کتاب ¹⁰⁰¹ ¹⁰⁰¹ 1404/6/19 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 235 شهیدان را شهیدان میشناسند 0 1 ¹⁰⁰¹ 1404/6/16 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 227 پرسیدم:《دوست داری روی قبرت چی بنویسن؟》کمی فکر کرد و خواند: 《آنکس که تورا شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند / دیوانه کنی هردو جهانش بخشی / دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟》¹ ۱ . همین شعر روی مزار شهید صدرزاده حک شده است. 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/6/16 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 226 با هیجان دست چپش را بالا برد و خواند: 《ایوان نجف عجب صفایی دارد/ حیدر بنگر چه بارگاهی دارد!》 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/6/7 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 222 بالأخره پیکرش به گلزار شهدا رسید. باران آرام آرام میبارید. مصطفی به دلیل تمام کارهایش مصداق 《عند ربهم یرزقون》شده بود؛ آنقدر که حتی در قبر هم، با قرآن چشمان نیمهبازش بسته شد. خود مصطفی همیشه میگفت :《تا یار که را خواهد و میلش به که باشد!》حالا حسرت این را میخورم که من جاماندهام و او رفته. 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/5/21 گریه میکنم برات مصائب حضرت رقیه سلام الله علیها جلد 1 3.0 1 صفحۀ 67 اشهد انَّ علیاً ولی اللّه ... 0 2 ¹⁰⁰¹ 1404/5/21 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 178 پایان مأموریت بسیجی شهادت است. 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/5/21 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 167 خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او پیکار میکنند، گویی بنیانی آهنیناند (صف: ۴). 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/5/16 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 8 《آن کس که مرا طلب کند، مرا مییابد و آن کس که مرا یافت، مرا میشناسد و آن کس که مرا شناخت، مرا دوست میدارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که به او عشق بورزم، او را میکُشم و آن کس را که بکُشم، خونبهایش بر من واجب است. آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او میشوم.》 و تو چه عاشقانه رسیدی به آنچه میخواستی ! 0 0
بریدههای کتاب ¹⁰⁰¹ ¹⁰⁰¹ 1404/6/19 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 235 شهیدان را شهیدان میشناسند 0 1 ¹⁰⁰¹ 1404/6/16 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 227 پرسیدم:《دوست داری روی قبرت چی بنویسن؟》کمی فکر کرد و خواند: 《آنکس که تورا شناخت جان را چه کند / فرزند و عیال و خانمان را چه کند / دیوانه کنی هردو جهانش بخشی / دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟》¹ ۱ . همین شعر روی مزار شهید صدرزاده حک شده است. 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/6/16 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 226 با هیجان دست چپش را بالا برد و خواند: 《ایوان نجف عجب صفایی دارد/ حیدر بنگر چه بارگاهی دارد!》 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/6/7 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 222 بالأخره پیکرش به گلزار شهدا رسید. باران آرام آرام میبارید. مصطفی به دلیل تمام کارهایش مصداق 《عند ربهم یرزقون》شده بود؛ آنقدر که حتی در قبر هم، با قرآن چشمان نیمهبازش بسته شد. خود مصطفی همیشه میگفت :《تا یار که را خواهد و میلش به که باشد!》حالا حسرت این را میخورم که من جاماندهام و او رفته. 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/5/21 گریه میکنم برات مصائب حضرت رقیه سلام الله علیها جلد 1 3.0 1 صفحۀ 67 اشهد انَّ علیاً ولی اللّه ... 0 2 ¹⁰⁰¹ 1404/5/21 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 178 پایان مأموریت بسیجی شهادت است. 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/5/21 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 167 خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او پیکار میکنند، گویی بنیانی آهنیناند (صف: ۴). 0 0 ¹⁰⁰¹ 1404/5/16 قرار بی قرار فاطمه سادات افقه 4.5 9 صفحۀ 8 《آن کس که مرا طلب کند، مرا مییابد و آن کس که مرا یافت، مرا میشناسد و آن کس که مرا شناخت، مرا دوست میدارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که به او عشق بورزم، او را میکُشم و آن کس را که بکُشم، خونبهایش بر من واجب است. آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او میشوم.》 و تو چه عاشقانه رسیدی به آنچه میخواستی ! 0 0